تاریخ انتشار :پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۴۰۲ ساعت ۱۰:۰۱
۰
plusresetminus
مادر شهیده زهرا هوشمندپناه:

زهرا در اوج ناراحتی لبخند روی لب داشت

مادر شهیده زهرا هوشمندپناه گفت: زهرا همیشه خنده بر لب داشت، حتی در اوج درد و ناراحتی باز می‌دیدیم که لبخند ملیحی گوشه لب دارد.
زهرا در اوج ناراحتی لبخند روی لب داشت
به گزارش سرویس فرهنگی پایگاه خبری راه آرمان؛ مهدیه زنگی‌آبادی مادر شهید زهرا هوشمندپناه از شهدای دانش‌آموز حادثه تروریستی کرمان، گفت: زهرا چند هفته‌ای بود که رفتارش عوض شده بود، غذا نمی‌خورد، گوشه‌گیری می‌کرد و زیاد صحبت نمی‌کرد؛ آن روز هم وقتی از خواب بلند شد هر چه به او گفتم صبحانه بخور گفت که نه میل ندارم.

وی افزود: دوش گرفت و گفت که می‌خواهم به گلزار شهدا و مرقد حاج‌قاسم بروم، گفتم می‌شود نروی؟ مادر من تنها هستم، اما گفت که به دوستانم قول داده‌ام باید بروم.

زنگی‌آبادی ادامه داد: آن روز طوری خداحافظی کرد، الان که آن لحظه را به یاد می‌آورم، می‌سوزم و با خودم می‌گویم، حتما می‌دانست که خداحافظی آخرش است و رفت که به هدفش برسد.

مادر شهید بیان کرد: آن روز من در خانه تنها بودم و پدر و خواهرش به بم رفته بودند؛ عصر ساعت ۱۴:۳۰ بود که یکی از دوستانم به خانه ما آمد و نشستیم پای صحبت و جویای حال زهرا و فاطمه شد؛ گفتم که زهرا با دوستانش به مسجد و مزار حاج‌قاسم رفته است؛ بگذار تا به او پیام بدهم که مهمان داریم تا زودتر به خانه بیاید.

وی ادامه داد: پیام دادم اما جواب نداد؛ زنگ زدم باز هم جواب نداد؛ دقیقا همان موقع به شهادت رسیده بود و من هیچ اطلاعی نداشتم؛ بابا و خواهرش هم وقتی شنیده بودند که مسجد بمب گذاشتند، شروع کردند به زنگ زدن و زهرا هم جواب نمی‌داده است؛ شماره دوستانش را هم می‌گرفتیم اما جواب نمی‌دادند؛ تا این‌که به کرمان رسیدند.

زنگی‌آبادی تصریح کرد: هرچه در بیمارستان‌ها دنبالش گشتیم پیدایش نکردیم و به هلال‌احمر رفتیم؛ آن‌جا دخترم فاطمه خواهرش زهرا را شناسایی کرد؛ وقتی فهمیدیم باور نکردیم و شوکه شدیم.

وی افزود: هنوز همه فکر می‌کنیم به مسافرت رفته و باید برگردد ولی متاسفانه یا خوشبختانه او راهش را خودش انتخاب کرد و رفت؛ فقط آتشی بر دل ما گذاشته و غم از دست رفتش هنوز در ذهنمان نمی‌گنجد.

مادر شهید گفت: نمی‌توانم آن حس از دست دادن فرزند را برای شما بیان کنم، واقعا سخت هست و از طرفی هم وقتی می‌بینم که فرزندم چه راهی را انتخاب کرده به وجودش افتخار می‌کنم و می‌گویم  که زهراجان در فراغت می‌سوزم و با جان ودل راهت را ادامه می‌دهیم.

وی در رابطه با خصوصیات اخلاقی شهید گفت: زهراجان خیلی وفادار، مهربان و خوش‌رفتار، دل‌رحم و مهمان‌نواز بود و همیشه خنده بر لب داشت، حتی در اوج درد و ناراحتی باز می‌دیدیم که لبخند ملیحی گوشه لب دارد و همیشه دلش می‌خواست به دیگران کمک کند و این کار را تا آن‌جا که در توانش بود انجام می‌داد.

زنگی‌آبادی عنوان کرد: رفتارش خیلی خوب و شوخ‌طبع بود و خیلی به خانواده و اطرافیانش احترام می‌گذاشت؛ در همه کار پیش‌قدم بود و چون من بیش‌تر اوقات کسالت داشتم همیشه در کنارم بود و کارهای شخصی من و خانه را از دل و جان انجام می‌داد.

مادر شهید مطرح کرد: با اینکه درس‌هایش هم سخت بودند اما هر کاری که می‌گفتم، بدون اینکه خم به ابرو بیاورد انجام می‌داد و هر وقت که به مسافرت می‌رفتم در خانه می‌ماند و می‌گفت بابا تنهاست، من باشم حداقل غذایی برایش درست می‌کنم.

وی ادامه داد: خیلی با بابایش شوخی می‌کرد؛ مثل دو دوست بودند و همیشه هم می‌گفت که من زهرای بابایی هستم و خلاصه اگر بخواهم از خوبی‌هاش بگویم، خیلی وقت می‌برد، دختری به تمام معنی خوب و همراه با خانواده و کمک‌حال خانواده در همه زمینه‌ها بود.

زنگی آبادی بیان کرد: بیش‌تر اوقات فراقتش را فیلم نگاه می‌کرد و در کارهای خانه به من کمک می‌کرد و اگر وقتی اضافه می‌آورد، می‌گفت که به خانه اقوام برویم؛ خیلی دوست داشت که به خانه اقوام و دوستان برود و احوالشان را جویا شود.

این مادر داغ‌دار افزود: تمام کارهای زهراجان برای ما خاطره بود؛ فقط تنها خاطره‌ای که الان دارد مرا آتیش می‌زند، این است که همان شب آخر عمرش برایم استوری گذاشت و نوشت: «عمرم رو عمرت مامان»، بعد گفت که مامان جواب استوری‌ام را بده و من گفتم که یاد ندارم چی بنویسم، خودت بنویس؛ زیر استوری نوشت: «مرسی دختر قشنگم».

وی گفت: فرزند من و همه کسانی که در این راه رفتند، همه به خاطر حاج‌قاسم و مکتب حاج‌قاسم رفتند و ما این راه را ادامه می‌دهیم و نمی‌گذاریم که خون آن‌ها پایمال شود.

زنگی‌آبادی ادامه داد: نمی‌گذاریم که دشمن خیال کند، با ریختن خون بی‌گناه فرزندان و مادران این مملکت، این مکتب از بین می‌رود، بلکه هر چه بیش‌تر خون بریزند فرزندان حاج‌قاسم بیش‌تر و دلیرتر پای این مکتب می‌ایستند و راهشان را ادامه می‌دهند.

منبع: کرمان۱۴۰۰ 

انتهای خبر/کارگرزاده  https://armanekerman.ir/vdcjmhevtuqetyz.fsfu.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما