البته منافقین آنانی هستند بترسانی یا نترسانی ایمان نخواهند آورد، دلهای آنها مریض است.
به گزارش سرویس فرهنگی پایگاه خبری «راه آرمان»؛ شهید محمد شهسواری آزادهای سرفراز بود که رهبر انقلاب او را بسیار تحسین میکرد این شهید گرامی در تاریخ ۱۳۳۴(۳ اسفند) در روستای شیخ آباد کهنوج دیده به جهان گشود و بعد از حضور در جبهههای حق علیه باطل به اسارت درآمد .
۱۳۶۳؛ (۲۲ اسفند) در شرق دجله و فریاد « الله اکبر خمینی رهبر» ، «مرگ بر صدام ضد اسلام» با دست های بسته اسیر شد و در سال ؛۶۹ (اول شهریور) آزاد و به میهن بازگشت اما در سال ۷۵ درمسیر زاهدان در حال اجرای ماموریت فرهنگی به درجه شهادت نائل آمد.
تاملی بر وصیت نامه شهید محمد شهسواری؛ که شرح آن در ذیل آمده است؛
بسمه تعالی
با درود و سلام به رهبر کبیر انقلاب امام امت خمینی بتشکن و با درود و سلا م بر خانواده های شهدا ی جنگ تحمیلی و با سلام و درود بر مجر وحین جبهه حق علیه باطل .
و با سلام و درود با ایثارگریهای امت حزبالله در پشت جبههها و سلام و درود به رزمندگان جنگ تحمیلی و همچنین شهدا که با خون خود درخت اسلام را آبیاری کردند -که همچنان ادامه دارد-، تا در سرتاسر جهان، پوزه مستکبران را به خاک بمالند، دست از مبارزه بر نخواهند داشت.
و سلام و درود بر شما امت حزبالله که اگر یک برادر ارتشی یا سپاهی یا بسیجی به درجه شهادت نائل میگشت، خانه و زندگی خود را رها میکرد و اسلحه برادر را بر دوش میگذاشت و با خودش زمزمه میکرد که ای برادر! اگر شما خون عزیزتان را در راه دین مقدس اسلام دادید، من هم وظیفه دانستم که فوری بیایم اسلحه شما را بر دوش بگیرم؛ همان طوری که از صدر اسلام تاکنون این مبارزات با دشمنان اسلام بوده که هنوز هم باقی است.
ما یک وقت ناراحت نشویم که چرا این جنگها با کفار هم چنان ادامه دارد. پس بر تکتک ما واجب و ضروری است یکی پس از دیگری وظایف خود را طبق آئین اسلام انجام دهید و هر کس در این امر کو تاهی کند، فردای قیامت مسئول خواهد بود.
وقتی از شما سوال کردند و پرسیدند شما در جوانی چه کارهایی در راه خدا انجام دادهاید، باید چه جواب بدهیم؟
وای برکسی که عین خیالش نباشد. نمیدانم که چه جواب خواهد داد. ان شاءالله این طور کسان کم پیدا میشود و با رهبری امام امت، خمینی بتشکن و نائب برحقش که این نعمت به قول امام خدا به ملت ایران مرحمت فرمودند، به همگی تبریک عرض بکنیم و امیدوارم که از دنبالهروی این پیر جماران کوتاهی نفرمایند.
البته اشخاص منافقین آنانی هستند بترسانی یا نترسانی ایمان نخواهند آورد. دلهای آنها مریض است. …
در این دنیایی که همه بندگان خدا در آزمایش هستند، مانند این میماند که بچه دانش آموز را اول مهرماه به دبستان میفرستی اگر بچه زرنگ باشد؛ یعنی درس بخواند و همراه بچههای ولگرد نرود، حتما “آخر خرداد ماه نتیجه قبولی خود را خواهد گرفت؛ ولی اگر تنبل باشد، پس دیگر آخر سال چه انتظاری به غیر از اینکه مردوری او اعلام میشود دارد؛ ما انسانها هم تقریبا وقتی که کمی فکر بکنیم نتیجه میگیریم ما کجا بودیم و به کجا آمدیم و به کجا میرویم و دست آخر نتیجهاش چه میشود.
البته اگر خوب فکر کنیم از جان خود بیزار میشویم.
اولا ما که حدود نه ماه و نه روز در رحم مادر بودیم، این مدت غذای ما چه بود؟! البته از خون مادر بود ولی وقتی که متولد شدیم چه بودیم؟!
پدر و مادر با چه ناراحتی و رنج و زحمت ما را بزرگ کردند و به مدرسه فرستادند؛ ولی وقتی که عاقل شدیم اینجا دیگر موظف هستیم کارهایی که خدا حرام فرموده ترک و کارهایی که خدا آن را واجب کرده انجام دهیم .
بعضی از برادران روضه برای امام حسین میخواندند، سوال میکنیم تو که این قدر عشق به حسین (ع) دارید و عَلَم او در جهان فراموش نشدنی است، پس چرا به جبهه جنگ حق علیه باطل نمیروید؟
مگر امام حسین برای رضای خدا و دین اسلام نفرمودند «هیهات منّا الذله». من زیر بار ظلم نخواهم رفت. تا آخرین ذره خون خود از اسلام دفاع خواهیم کرد، حالا چرا شما نمیروید؟ البته در جواب میگویند: حالا گلولهای نخورده این، که وای بر کسی که از مرگ هراسان باشد. یعنی ترسو.
در زمان رسول اکرم (ص) شخصی به آن حضرت عرض کرد: من میخواهم همیشه وقت خوشحال و خوشوقت باشم.
در جواب گفتند: خوشی شما از مرگ نترسیدن است. همیشه در فکر مرگ خود باشید. همیشه هم خوشحالی.
خوش به سعادت آنها که در فکر مرگ خود هستند و سعی به این باشد که اگر از این دنیا رفتند، داخل لحاف نباشد و پتویی گرم انشاءالله.
امیدوارم که خداوند متعال مرگ ما را شهادت در راه خود قبول بفرماید.
و این جانب محمد شهسواری شمار شناسنامه ۱۸۴شیخ آباد کهنوج متولد۱۳۳۴که خداوند نصیب کرد، در این جبهه و جنگ حق علیه باطل آمدم، واجب دانستم وصیتهای خود را به شما ملت ایران آغاز کنم. باشد که خداوند به برادران توفیق بدهد که دنبالهرو شهدا باشند و امام امت را دعا کنید و طول عمر او را از خدا بیشتر بخواهید .