در بخشی از وصیتنامه شهید مهدی عبداللهزاده آمده است: خواهران عزیزم شما هم زینبوار راه من را ادامه دهید.
به گزارش سرویس فرهنگی پایگاه خبری «راهآرمان»، شهید مهدی عبدالله زاده متولد خرداد ۱۳۴۳ در شهرستان زرند کرمان است. او در یک خانواده ۸ نفره به دنیا آمد. نوجوانی خود را در راه مبارزات انقلابی با رژیم ستمشاهی گذراند.
او پس از گذران دوران نوجوانی و همزمان با آغاز دفاع مقدس به جبهههای نبرد رفت و سپس عضو لشکر ۴۱ ثارالله شد. این جوان برومند پس از شرکت در چندین عملیات در چهارم دی ۱۳۶۵ در عملیات کربلای ۴ در جزیره “ام الرصاص” و در سن ۲۲ سالگی به شهادت رسید.
آنچه در ذیل میخوانید وصیت نامه این شهید بزرگوار است:
بسم رب الشهدا و الصدیقین
وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیَاء عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ
مپندارید آنانکه در راه خدا کشته شده اند مرده اند، بلکه زنده اند و در نزد پروردگارشان روزی می خورند. «قرآن کریم»
با سلام به یگانه منجی عالم بشریت حجهبن الحسن و با سلام به پیشگاه مقدس نائب بحق او، امام امت و با درود فراوان به روان پاک تمامی شهدا از صدر تا کنون و با سلام به شما امت شهید پرور، میخواهم چند کلام به عنوان وصیتنامه برای خودم بنویسم.
« إِنَّا لِلّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعونَ » بازگشت همگی به سوی خداست.
بله خواهر و برادر، اکنون که نزدیک به ۷ سال است این جنگ توسط ابرقدرتهای جنایتکار به نوکری صدام خائن بر علیه کشور عزیزمان شروع شده است و وظیفه فرد فرد امت حزب الله این است که در مقابل آن کافران و برای دفاع از اسلام و قرآن به پا خیزند و من حقیر هم وظیفه انسانی خود را بر این دانستم که باید بروم و از اسلام عزیزمان دفاع کنم و آن را یاری کنم.
البته اگر خداوند متعال این خدمت را از من قبول کند و شاید این برای چندمین بار است که من به جبهه آمدم ولی هر دفعه از این امتحان الهی بعنوان مردودی رد شدم و باز به منجلاب فساد شهر رفتم و این دفعه از خداوند متعال میخواهم که مرا به درگاه خود قبول کند و البته شاید من حقیر لیاقت و سعادت رفتن در این راه را نداشته باشم. باز هر چه فکر میکنم میبینم که خداوند مهربان و رئوف میباشد.
امت حزب الله رفتن من به جبهه فقط برای رضای خداوند میباشد و این راهی که انتخاب کردم برای دلخواه خودم و دینی که به یقین به اسلام و قرآن داشتم، بوده است و دیگر هیچ مسئله دیگری نبوده است.
پدر و مادر مهربانم: امید عفو و بخشش از شما دارم که در مرگ این جانب نگران نباشید و هر موقع به فکر من افتادید اول به فکر جریان کربلا باشید و برای شهدای کربلا گریه کنید.
برادرانم امیدوارم اسلحه بر زمین افتاده را کنار نگذارید و راهم را ادامه دهید.
خواهران عزیزم شما هم زینبوار راه من را ادامه دهید و مبلغ باشید برای اسلام و در آخر از کلیه امت شهید پرور که در تشییع جنازه من شرکت کردند ممنون و متشکرم و امید عفو و بخشش از همشگیشان را دارم و همچنین از کلیه استادان و همکاران عزیزم امید بخشش دارم.