به گزارش سرویس فرهنگی پایگاه خبری راه آرمان به نقل از نوید شاهد کرمان، شهید جواد مهدیزاده در سال ۱۳۴۸/۱/۸ در شهر گلباف کرمان در یک خانواده مذهبی به دنیا آمد.
پدر و مادر وی از شروع تظاهرات علیه رژیم ستمشاهی شرکت فعال داشته و شهید باتوجه به سن کمش همیشه همراه خانواده شرکت فعال داشت.
او دوران مدرسه را تا پنجم ابتدایی گذرانده بود و بعد از ان به علت مریضی پدرش که توان کارکردن نداشت ترک تحصیل نمود.
شهید روزها به کارگری میپرداخت تا بتواند هزینه درمان پدرش را تـامین کند.
او با وجود سن کمی که داشت هم سن و سالهای خود را تشویق به تظاهرات علیه رژیم ستمشاهی مینمود و همچنین علاقه زیادی به امام خمینی داشت و از نام ایشان شادمان میشد.
هنگامی جنگ عراق علیه ایران شروع شد چندین مرتبه به بسیج مراجعه کرد، ولی به وی به علت کم سن و سال بودن اجازه شرکت در جنگ را ندادند.
سرانجام با تلاش و مراجعه فراوان به بسیج در سال ۱۳۶۴ در سن ۱۶ سالگی به عنوان بسیجی رهسپار جبهه شد.
اولین خدمت او در مناطق عملیاتی به مدت چهار ماه طول کشید و بعد به و طن خود برگشت و بعد از برگشت طاقت نیاورد و حدود ۳ ماه دیگر در مرتبه دوم به عنوان بسیجی عازم جبهه شد.
فرماندهان لشکر پیروز سپاه ثارالله بخوبی در مورد لیاقت و دلیری و سلحشوری شهیدصحبت میکردند.
او تامین سلاح و مهمات رزمندگان اسلام را برعهده داشت خصوصا در مناطق عملیاتی به قول همسنگرانش خستگیناپذیر بود و لحظهای دست از تلاش و خدمت به رزمندگان برنمیداشت و هنگام استراحت در همه اموربه رزمندگان کمک میکرد.
به گفته همرزمانش همیشه نقل زبانش این بوده است که: عید و خوشحالی او زمانی است که دل امام شاد شود و رزمندگان اسلام پیروز شوند.
سرانجام در سن ۱۹ سالگی درسال ۱۳۶۷ در عید سعید قربان آخرین شب آتش بس به شهادت رسید و ۸ روز بعد در عید غدیر خم با لباس جبههای خود به خاک سپرده شد.
خلاصهای از وصیت نامه شهید :
بسم الله الرحمن الرحیم
مادر و پدر عزیزم سلام این فرزندتان را پذیرا باشید.
من شهادت را دوست دارم و آروز دارم مثل امام حسین (ع)با خون خود غسل شوم.
مادرم ! خواهرانم را زینبگونه تربیت کن و برادرم را با غیرت مثل حضرت عباس برای امام حسین(ع)
مادر و پدرم از شما خواهش دارم هنگام شهادتم برای من گریه نکنید تا دشمنان دل شاد نشوند.
خواهرانم ! شما با حجاب زهرایی و برادرانم !شما با حمایت از ولیفقیه حامیان جمهوری اسلامی باشید.
انتهای خبر/پ