تاریخ انتشار :پنجشنبه ۲۰ ارديبهشت ۱۴۰۳ ساعت ۰۶:۰۰
۰
۳
plusresetminus
گفتگویی شیرین از جنس یاری‌رسانی؛

رنگ لباس هلال احمر مردم را امیدوار می‌کند

هادی رنجبر‌نسب فردی است که ۱۳ سال در جمعیت هلال احمر پای کار ایستاده است، تجربیات و تخصص او باعث شده مرد شماره یک در این عرصه باشد.
رنگ لباس هلال احمر مردم را امیدوار می‌کند
به گزارش سرویس اجتماعی پایگاه خبری «راه آرمان»؛ تقویم هر کشوری نشانه‌هایی دارد برای آن‌که گاهی در میان دغدغه‌های روزانه و یا سالانه حواسمان به یکدیگر باشد. برای مثال حواسمان باشد که فلان شغل سختی‌هایی دارد پس یادی از کارگران و یا کارکنان این شغل کنیم تا قدری دلشان را برای گذر روزگار گرم کنیم و یا این‌که فلان شخص برای این میهن چگونه از خودگذشتگی کرده است.

راستش تنها نام‌آور بودن مهم نیست بلکه من به‌عنوان خبرنگار می‌دانم که نام‌ها هستند البته به‌شرط آن‌که یادی از آن‌ها شود.

نیمه‌های پایانی اردیبهشت‌ماه تقویم روزی به‌نام صلیب سرخ جهانی و هلال احمر دارد و این برای من که خبرنگار هستم بهانه‌ای می‌شود که به‌دنبال نامی باشم تا از او یاد کنم.

گوشی همراهم را برداشتم و به پاک‌سرشت مسئول روابط عمومی هلال احمر زنگ زدم و از او خواستم فردی را در بدنه هلال احمر به من معرفی کند که کار برجسته و یا اقدام متفاوتی را در هلال احمر انجام داده است و درنهایت بعد از چند دقیقه یک شماره به همراه یک فامیل به‌نام رنجبر در پیامک‌های گوشی همراهم نمایش داده شد.

به او زنگ زدم، بلند صحبت می‌کرد و صدایش انرژی داشت. راستی که چه خوب از ادبیات و کلمات در سخنش بهره می‌جست، از او درخواست کردم تا میهمان پایگاه خبری «راه آرمان» باشد و این افتخار میزبانی را نصیب مجموعه‌مان کند که خوشبختانه پذیرفت.

طبق تحقیقاتم هادی رنجبرنسب دارای موفقیت‌ها و رتبه‌های بین‌المللی و ملی با این عناوین بود:
دارای مدرک بین‌المللی پیمایش ۴۸۰ کیلومتر درمنطقه و بیس‌کمپ و ارتفاعات قله آناپورنا از کشور نپال سال ۹۵، دارای مدرک بین‌المللی فیزیولوژی ارتفاع و پزشکی کوهستان از کشور نپال، رکورددار کشور در صعود سرعتی زمستانه چهار قله (هزار_تفتان_سبلان_دماوند) سال ۹۴، اولین کوهنورد صعودکننده مسیر جنوبی زمستانه سبلان در بهمن‌ماه ۹۴ در دمای منفی ۴۲ درجه، کسب مقام چهارم و رتبه A بین‌المللی در مسابقه دوی اولتراتریل ۱۰۵ کیلومتر در ارتفاعات دماوند برگزارکننده از کشور هنگ کنگ سال ۹۶، کسب مقام پنجم و رتبه A بین‌المللی در مسابقه دوی اولتراماراتن کویر شهداد ۲۵۰ کیلومتر در یکی از گرم‌ترین نقاط کره زمین برگزارکننده از کشور ایتالیا سال ۹۶،  کسب رتبه A بین‌المللی در مسابقه دوی اولتراماراتن کویر ۲۵۰ کیلومتر سال ۹۷،  کسب مقام چهارم و رتبه A بین‌المللی در مسابقه دوی اولتراماراتن  ۱۰۰ کیلومتر سال ۹۸، کسب پنج امتیاز و رنکینگ جهانی و به‌عنوان اولین ورزشکار از جنوب کشور در مسابقه اولتراتریل ۱۱۹ کیلومتر در ارتفاعات کوهستانی منطقه کاپادوکیا ترکیه در مدت زمان دویدن مداوم ۱۷ ساعت و ۵۸ دقیقه سال ۹۸.



راه آرمان: در ابتدا خودتان را معرفی کنید.

- هادی رنجبرنسب، ۴۰ سال سن دارم اهل شهرستان بم و ساکن کرمان هستم، کارمند دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمان همچنین در این دانشگاه تدریس می‌کنم، البته معتقدم که علم‌آموزی باید مداوم باشد بنابراین دانشجوی دکترای مهندسی مکانیک دانشگاه مرودشت شیراز هستم.

راه آرمان: چند سال است که عضو جمعیت هلال احمر کرمان شده‌اید؟

- ۱۳ سال است که به‌عنوان داوطلب عضو جمعیت هلال احمر کرمان شده‌ام، سال ۸۹ بود که بعد از زلزله بعد به‌دلیل کمک به مردم ایران و حتی جهان به مردم بم، با این هدف که جبران محبت‌های مردم باشد دوره‌هایی تخصصی در حوزه جاده، آوار، کوهستان، سیلاب، امداد هوایی و مرکز کنترل عملیات استان دیدم و توانستم به درجه ایثار که بالاترین درجه در جمعیت هلال احمر استان است دست پیدا کنم.

از آن‌جا که کارمند هستم اما در روزهای پایانی هفته و در اوقات فراغتم تلاش می‌کنم در جهت آرامش آلام مردم قدمی بردارم همچنین عضو تیم‌های مردمی عملیات استان که همان ندای امداد ۱۱۲ است، باشم. اگرچه در تیم واکنش سریع و کوهستان هلال احمر کرمان نیز حضور دارم.


راه آرمان: به غیر از کار داوطلبانه در جمعیت هلال احمر آیا فعالیت دیگری هم دارید؟

-به غیر از کار کارمندی و حضور داوطلبانه در جمعیت هلال احمر، از جمله فعالیت‌های ورزشی و کارهای انسان‌دوستانه از جمله سفیران صلح، خدمت در مراکز معلولین ذهنی و جسمی و همچنین بچه‌های بی‌سرپرست انجام می‌دهم.

راه آرمان: دارای چند فرزند هستید و نظر خانوده‌تان نسبت‌به فعالیت‌های شما چیست؟

- من دارای تنها یک فرزند پسر بودم که متاسفانه در یک حادثه جاده‌ای، دوم دی‌ماه سال گذشته او را از دست دادم؛ بعد از این حادثه و از دست دادن تنها دارایی‌ام اما به لطف دوستان و همکاران در جمعیت هلال احمر، دانشگاه  و باشگاه ورزشی تصمیم گرفتم که هدفی را که در گذشته دنبال می‌کردم یعنی همان امداد و نجات مردم، این کار را ارحج‌تر دانستم.

با انگیزه این‌که نام پسرم علی را زنده نگه دارم همچنین با این‌کار قلب و وجودم را تسکین داده‌ام از این‌رو در مراکز حاشیه‌نشین و دورافتاده به حمایت دختران و پسران پرداختم چراکه همه آن‌ها از نطر من پسرم «علی بابا» هستند که به کمک نیاز دارند.

راه آرمان: از خاطرات خوب و بدتان در مسیر کمک به دیگران بگویید.

-از آن‌جا که استان کرمان، سیستان و بلوچستان و هرمزگان دارای حوادث گوناگون و البته بسیار در حوزه سیل و زلزله است، اعضای هلال احمر خاطرات خوب و بد بسیاری در این زمینه دارند.

افتخارم این است که در حادثه متروپل در کنار مردم بودم و توانستم آن‌چه که از اساتیدم آموخته بودم به‌عنوان یک داوطلب به مردم ارائه دهم.

اما خاطره بد من مربوط به حادثه‌ای می‌شود که فرزندم را از دست دادم. یادم است که در مرکز کنترل عملیات هماهنگی استان شیفت بودم؛ صبح زود بود که از طرف اورژانس جهت راه‌سازی حادثه درخواست کمک شد. فوراً تیم ماهان را اعزام کردم، حوالی ساعت هفت صبح بود که باید به محل کارم در دانشگاه آزاد می‌رفتم، شیفت را تحویل دادم، ساعت هشت صبح بود که از بیمارستان با من تماس گرفتند و گفتند که اتومبیل «علی بابا» به همراه یکی از اقوامم که راننده بود در جاده بم-ماهان نرسیده به پلیس‌راه ماهان واژگون شده است.

در آن لحظه اصلاً در ذهنم این نبود که این تیم را خودم صبح امروز از ماهان اعزام کرده بودم؛ سریع به بیمارستان رفتم و زمانی‌که فرزندم را بر روی تخت بیمارستان دیدم در محیط بیمارستان می‌دویدم.

تنها چیزی که به ذهنم رسید این بود که با رئیس مرکز کنترل تماس گرفتم و از او خواستم تا فرزندم را به بیمارستان باهنر کرمان انتقال دهند.

بعد از انتقال فرزندم و ویزیت دکترهای سرشناس اما فرزندم را از دست دادم و بعد از آن روزها و شب‌های بدی را سپری کردم و همچنان منتظرم تا به خانه بیاید و کنارم باشد.

سه روز بعد از دست دادن فرزندم به محل کار رفتم، وجدانم اجازه نمی‌داد تا کارهایم به فرد دیگری تحمیل شود معتقد بودم که هر فردی در هر شرایطی باید کارهایش را انجام دهد.

۱۱ روز از فوت پسرم گذشته بود که در سالگرد شهید سلیمانی به گلزار شهدا رفتم تا در کنار دیگر همکارانم و در جهت خدمت به مردم حضور پیدا کنم.

حوالی ظهر بود که دلتنگ پسرم شدم و چون شیفت کاری‌ام نبود تصمیم گرفتم نزد پسرم به شهرستان بم روم؛ با همکارانم تماس گرفتم و به آن‌ها این موضوع را اطلاع دادم.

کنار مزار پسرم که رسیدم ۱۵ دقیقه‌ای نگذشت که از مرکز کنترل عملیات تماس گرفتند و کد عملیات را اعلام کردند؛ سریع برگشتم و در گلزار اعلام حضور کردم در آن لحظه انرژی دیدار پسرم به من توان داد تا در کنار مردم باشم و به آن‌ها کمک کنم.



فردای روز حادثه تروریستی بود که اعلام کردند قرار است پیکرهای شهدا به سردخانه هلال احمر انتقال دهند، تقریباً تمام پیکرها به سردخانه انتقال داده شده بود که یک پیکر خودنمایی می‌کرد، همان «ریحانه سلطانی‌نژاد دختری با کاپشن صورتی و گوشواره قلبی» پیکری بسیار کوچک داشت به تنهایی پیکر را داخل سردخانه گذاشتم وقتی بر روی گواهی فوت روی کاورش بود نگاه کردم، دیدم نوشته است، ریحانه سلطانی‌نژاد یک ساله، به یک‌باره داغ فرزندم زنده شد و طاقت نیاوردم؛ لحظات بسیار سختی بر من گذشت. سختی داغ را در دل نگه‌داشتم و به کمک دیگران رفتم تا پیکرهای شهدا را غسل دهیم. شب غسل‌دادن به صبح رسید، در مراسم خاک‌سپاری نیز در کنار مردم بودیم.

البته خاطرات خوش فراوان دیگری نیز داریم، هر زمان که در حوادث مردم را نجات می‌دهیم و شادی را در چهره عزیزان‌شان می‌بینیم برای‌مان شیرین است.

راه آرمان: دلیل ادامه تحصیل شما چه بود؟

با وجود این‌که کارمند رسمی دانشگاه بودم اما به درخواست پدرم ادامه تحصیل دادم. دانشجوی ریاضی محض باهنر در دانشگاه باهنر بودم و بعد با تغییر رشته مهندسی مکانیک تا مقطع ارشد ادامه دادم و اکنون نیز دانشجوی ترم دوم مقطع تحصیل دکتری هستم.

راه آرمان: توصیف شما از هلال احمر چیست؟

- همیشه دوستان و امدادگران امداد و نجات را به‌عنوان فرشتگان نجات توصیف می‌کنم، مردم ایران نیز به جمعیت هلال احمر بسیار لطف دارند، در همه حوادث که رنگ لباس هلال احمر را دیدند امیدوارتر شده‌اند. بنده نیز به‌عنوان یک امدادگر در اماکن دانشگاهی، ورزشی و یا خانوادگی اطرافیانم را تشویق به عضویت در جمعیت هلال احمر کرده‌ام.



 همیشه در ذهن من این موضوع متصور است که اگر در حادثه بم در هر خانواده‌ای یک نفر آموزش‌های اولیه امداد و نجات را دیده بود، شاهد از دست رفتن جمعیت کثیری از شهروندان بمی نبودیم باید دانست که دیدن این آموزش‌ها نه تنها کمک به دیگران است بلکه در حوادث کوچک و بزرگی که ممکن از برای اطرافیان و یا خانواده اتفاق بیافتد نیز مفید است.

انتهای خبر/ پسند https://armanekerman.ir/vdccpxqse2bq0o8.ala2.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

Leila
واقعا جمع شدن این همه توانایی. قدرت. شرافت انسانیت صبوری و . . در وجود یک نفر ، ستودنی است
به نظر من ایشون یکی از شزیف ترین انسان های دنیاست. و الگویی ارزشمند برای همه ی مردم
محمدرضا
ممنون از صبوری و روحیه سر سخت همکار عزیزم استاد رنجبر انشاا... بتوانیم میلونها رنجبر در این عمر بشر دوستانه داشته باشیم
احمدعلی دامغانی
درود بر بزرگمردان از خود گذشته ای همچون آقای رنجبر که همه توان و بخش بزرگی از زندگی خود را به کمک به همنوع و آحاد جامعه اختصاص داده و به هموطنان خود امداد و یاری می رسانند. هم چون گذشته پرتوان و برقرار باشند.