همرزم شهید عبدالمهدی مغفوری گفت: این شهید برای کارهای شخصیاش هرگز از ماشین سازمان استفاده نمیکرد.
محمدرضا حسنیسعدی در گفتگو با سرویس اجتماعی پایگاه خبری «راه آرمان» با اشاره به ویژگیهای شهید عبدالمهدی مغفوری گفت: شهید مغفوری فردی مخلص، خدایی بود کسیکه هیچ علاقهای به جمع کردن مال دنیا نداشت، بسیار خوشفکر، خطاط، طراح و اهل هنر و ذوق بود و واقعاً مقید و عامل به دستورات دینی بود، او تواضع بسیاری داشت.
وی ادامه داد: سراسر زندگی این شهید درسهایی برای ما است برای مثال نیروی تحتامر شهید مغفوری تبعه افغان را بازداشت کرده و یک کشیده نیز به او زده بود، شهید مغفوری از این فرد افغان عذرخواهی میکند و به او میگوید «من مسئول بودم و در قیامت من باید پاسخ دهم، اکنون شما میتوانید کشیدهای که نیروی من به شما زده است را به من بزنید، حال یا من را حلال کنید و یا قصاص کنید».
مدیر گلزار شهدای کرمان بیان کرد: روزی شهید مغفوری در جاده در حال حرکت بوده است اما از سرعت مجاز عبور کرده و تندتر رانندگی کرده است، این شهید بزرگوار وقتی به اولین پاسگاه میرسد به افراد مستقر در پاسگاه میگوید که از سرعت مجاز عبور کردهام من را جریمه کنید، من در روز قیامت نمیتوانم پاسخ دهم.
حسنیسعدی عنوان کرد: همسر شهید مغفوری در خاطرهای از این شهید میگوید «قرار بود پدر شهید مغفوری به خانهمان بیاید، عبدالمهدی مغفوری بسیار خسته بود و آخر شب بود، به او گفتم لااقل پایت را دراز کن و دقایقی استراحت کن اما شهید مغفوری پاسخ میدهد که میترسم پدرم بیاید و من جلوی پدرم پایم دراز باشد» این درسی است که شهید مغفوری به جوانها میدهد.
وی با تاکید بر اینکه شهید مغفوری نسبتبه حجاب بسیار معتقد بود، به خاطرهای از این شهید اشاره کرد و گفت: او قبل از ورود به سپاه پمپهای الکترونیکی چاههای آب را تعمیر میکرد، خودش به برادرش تعریف کرده است که « فردی به نزدم مراجعه کرد و به من گفت که بیا و پمپ چاه باغم را تعمیر کن که اگر نتوانم آب از چاه بکشم امسال هیچ محصولی برداشت نمیکنم.» شهید مغفوری از او خواسته یک ساعت دیگر بیاید، بعد از گذشت ساعتی که فرد مراجعه میکند دوباره شهید مغفوری میگوید که یکساعت دیگر بیاید، با مراجعه دوباره اما باز شهید مغفوری بیان میکند که یکساعت دیگر بیاید، وقتی فرد دلیل این کار را از شهید مغفوری میپرسد پاسخ میشنود که خانم شما در ماشین بدون حجاب نشسته است درنهایت بعد از پوشش حجاب آن خانم، شهید مغفوری موتور پمپ را تعمیر میکند.
همرزم شهدای لشکر ۴۱ ثارالله استان کرمان بیان کرد: روزی شهید مغفوری از ماموریت برمیگشته که در خیابان مصطفی خمینی ماشین سازمان را پارک میکند و پیاده نزد پدر و مادرش در خیابان ادیب میرود و احوال آنها را میپرسد برادر این شهید از او میپرسد که با چه وسیلهای آمدی و شهید مغفوری میگوید با ماشین، بردار شهید میگوید ماشینی در کنار خانه نبود و پاسخ میشنود که ماشین در خیابان مصطفی خمینی است من مجوز نداشتم برای کار شخصی از ماشین سازمان استفاده کنم.