«شهید حسین جعفری» در وصیتنامه خود آورده است: اکنون که کولهبار هجرت بستهام و خود را برای جهاد اصغر آماده کردهام امیدوارم که بتوانم در جهاد اکبر نیز پیروز شوم و آنگونه که مکتب اسلام خواسته است بتوانم خود را سرباز جندالله بپرورانم.
به گزارش گروه فرهنگی پایگاه خبری «راه آرمان»؛ شهید حسین جعفری در سال ۱۳۴۶ در روستای محمودآباد از توابع شهرستان زرند قدم بهدنیا نهاد. وی در زمان تحصیل در مقطع دبیرستان از طریق بسیج عازم جبهه شد تا با در دفاع از حوزه ارزشهای ناب قرآنی، همرزمان خود یاری رساند. وی در سال ۱۳۶۲ در مصاف با مزدوران بعثی در منطقه عملیاتی فکه بهفیض شهادت نائل شد.
وصیتنامه شهید جعفری:
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام ای مادر و ای پدر عزیزم اکنون که خواست خدای تبارک و تعالی توفیق آن را پیدا کردم تا در میدان امتحان الهی راه یابم امیدوارم در این راه فاتح شاد و مسرور و در بازگشت با قلبی آکنده از شادی و نوای پیروزی بر لبانتان به آغوش شما بازگردم (انشاءالله).
اکنون که کولهبار هجرت بستهام و خود را برای جهاد اصغر آماده کردهام امیدوارم که بتوانم در جهاد اکبر نیز پیروز شوم و آنگونه که مکتب اسلام خواسته است بتوانم خود را سرباز جندالله بپرورانم.
پدرم آیا از اینکه از وجود پر ثمر عمرت یک شهید پرورش یافته در مکتب الهی بیرون آمده است افتخار نمیکنی؟ آیا از اینکه توانستهای در مهمتری برهه از زمان که اسلام عزیز مورد حملات گوناگون گرگهای عصر و شب قرار گرفته است قربانی ناقابلی را اهدا کنی خرسند نیستی؟اگر مثبت است که درود خدا بر تو باد که چه خوب اسلام را شناختهای و از میدان امتحان الهی سربلند و فاتح بیرون آمدهای.
مادر عزیزم خوب میدانم که طاقت شنیدن خبر شهادت فرزندت را نداری بدان که باید صبر و استقامت کرد. آیا حسین (ع) در زمین کربلا و آیا زینب در آن همه مصیبتها را فراموش کردهای که زینب چگونه فریاد حسین (ع) را در برابر جباران تاریخ اقامه کرد و طاغوتیان را رسوا نمود.
میدانم که هر چند برایت خبر ناگواری است ولی برای خدا و برای اینکه روحم آزرده نشود از شما تنها یک خواهش دارم و آن اینکه هرگز قطره اشکی در چهرهات مشاهده نشود و خنده پیروزی و قبول شدن امتحان الهی برلبانت نقش بسته و بهخدای بزرگ اثبات کن که آنچه دادهای تنها یک امانت بوده است.
این را هم میگویم که اگر من شهید شدم بر مزارم گریه نکنید و اگر اسیر شدم انتظار آمدن یک اسیر را نکشید و اگر مجروح شدم به ملاقاتم هجوم نیاورید و اگر ناپدید فراموشم کنید و بهیاد شهید گمگشته در قبرستان که رفتید برای من نیز فاتحهای بخوانید و من را در روستای خودم بهخاک بسپارید.
یک پیام هم برای ملت ایران دارم و آن اینکه برادران حزبالله امام را هرگز تنها نگذارید و برادران در سنگر را هم یاری کنید. یک پیام برای خانوادهام و تشیعکنندگان جنازهام: برایم اشک نریزید و سینه نزنید من خوشکام و خوشبختم چرا؟ چون رسالتم را به پایان رساندهام اگر اشکی برمزارم میریزید برای اسلام بریزید.
پدر و مادرم من از شما نبودم بلکه امانتی بودم نزد شما. مرا قدرتی دیگر که مافوق دیگر نیروهاست بهصورت امانتی نزد شما گذاشته بودم و حال آمد و امانت خود را پس گرفت پس شما ناراحت نباشید بلکه باید خوشحال باشید که این امانت را بهخوبی و بهنحو احسان به صاحب اصلیاش برگردانیدهاید. در پایان از همه شما تقاضا دارم که برای رهبر کبیر انقلاب امام خمینی (ره) دعا کنید.
پژوهشگر تاریخ و فرهنگ کرمان گفت: کرمانیها در طول تاریخ همیشه پیشگام فرهنگ و تمدن بودند و بهعنوان اولین مردم جهان در عرصه فرهنگ، ذوب مس، ساخت حمام و....