شهید «ایرج حافظی» در وصیتنامه خود آورده است: اکنون که هر دم و هر دقیقه منتظر هستم کی شهادت نصیبم خواهد شد، به خدا قسم هیچ باکی نداشته و مرتب از او شهادت طلب میکنم و شهید عزادار نمیخواهد بلکه ادامهدهنده راه میخواهد.
به گزارش گروه فرهنگی پایگاه خبری «راه آرمان»؛ شهید ایرج حافظی در یازدهم فروردینماه سال ۱۳۴۶ در روستای لالهزار از توابع شهرستان بردسیر، پا به عرصه گیتی نهاد. تحصیلات خود را تا سال پنجم ابتدایی با موفقیت گذراند و از این پس جهت کمک به اقتصاد خانواده مشغول کار شد. وی به عنوان بسیجی به سوی جبهه عزیمت کرد و سرانجام در روز دهم مهرماه سال ۱۳۶۵ در منطقه عملیاتی فاو به شهادت رسید.
وصیتنامه شهید ایرج حافظی
ولا تحْسبنّ الّذین قتلوا فی سبیل اللّه أمْواتًا بلْ أحْیاءٌ عند ربّهمْ یرْزقون؛ (اى پیامبر!) هرگز گمان مبر کسانى که در راه خدا کشته شدند، مردهاند! بلکه زندهاند، و نزد پروردگارشان روزى داده مىشوند. شهید عزادار نمیخواهد بلکه ادامهدهنده راه میخواهد.
با درود به رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران امام خمینی (ره) وصیتنامه خود را شروع میکنم. پدر و مادرم و برادر و خواهر در این ساعت که موفق شدم قلم را بر روی صفحه کاغذ جاری و وصیتنامه مینویسم لحظههای آخر عمرم است که هر دم و هر دقیقه منتظر هستم کی شهادت نصیبم خواهد شد و به خدا قسم هیچ باکی نداشته و مرتب از او شهادت طلب میکنم.
مگر من از علیاکبر عزیزتر هستیم که در راه اسلام جنگید و مردانه به شهادت رسید و مگر خون من از خون هزاران جوان دیگر که درخت اسلام را بارور کردند رنگینتر است.
خیر برادر و خواهر بر تو است که با نهایت کوشش خود از اسلام و قرآن و رهبر عزیزمان پشتیبانی کنیم. چند وصیت به پدر و مادرم و خواهرانم دارم.
پدرجان و مادرجان وصیتی که بر شما دارم این است که اگر میخواهید روح من شاد باشد ابداً لباس سیاه بر تن نکنید و وقتی که بر سرمزارم میآیید اشک نریزید من یک امانت بودم و از سوی خداوند آمده و باید به سوی او بازگردم، پس چه بهتر که در سنگر جبهه با ترکش و تیر دشمن شهید شوم.
وصیتی که به برادرانم دارم مخصوصاً برادر بزرگم این است که برادرجان خواهش میکنم که راه برادرت که همان راه انبیای و ولایت فقیه است را ادامه دهید و نگذارید که اسلحه گرم برادرت که با آن قلب دشمنان اسلام را نشانهروی کرده بودم سرد شود برادرجان، با دشمن زبان و ذلیل بجنگ که همانا او رو به شکست و نابودی است.
خواهشم از خواهرانم این است که هر چند کوچک هستید مانند زینب پیامآور خون برادر خودتان باشید و مانند زینب در برابر یزیدیان زمان صبور باشید.