تاریخ انتشار :شنبه ۷ مهر ۱۴۰۳ ساعت ۰۸:۵۰
۰
plusresetminus
روایت خانه خشتی پشت صفه عزاخانه کرمان/۲

قل‌قل قابلمه آب آبروداری می‌کرد

قابلمه آب روی چراغ خوراک‌پزی قل‌قل می‌کرد تا جلوی همسایه‌ها آبروداری کند که در این خانه هم غذایی موجود است.
قل‌قل قابلمه آب آبروداری می‌کرد
به گزارش گروه اجتماعی پایگاه خبری «راه آرمان»؛ هوهوی باد و قرچ قرچ کاغذ و کهنه پارچه‌های لای درزهای دیوار سکوت شب را شکسته بود ننه علی تنها پیراهن و شلوار علی را برده بود در حوض صفه عزاخانه بشوید؛ علی روی حصیر لیف خرمای کف اتاق دراز کشیده بود و چادرشبی را دور خودش پیچیده بود تا در این سوز زمستانی کویر کرمان کمی گرم شود.

ننه که آمد یک تکه نان داشت که دوتایی خوردند علی روی حصیری که با هر غلت زدنش لیف‌های خرما شکسته می‌شد دراز کشیده بود و خودش را طوری به خواب زده بود تا ننه متوجه بی‌خوابی‌هایش نشود.

ننه علی اما چشم به سقف ترک خورده اتاقش دوخته بود نگران آینده نامعلوم تنها فرزندش که چطور بدون پدر او را از آب و گل دربیاورد؛ این فکرها هر شب خواب را از چشمان ننه علی می‌برد اما باید می‌خوابید تا فردا توان کار کردن داشته باشد فردا صبح اول وقت باید به خانه‌های عیانی برای شستشو و آشپزی می‌رفت تا با درآمدش بدهی‌های شوهرش را بپردازد.

یک روز در حالی به خانه برمی‌گشت که هیچ پولی به همراه نداشت و در خانه حتی همان قرص نان هم نبود؛ شب شد علی از خانه بیرون رفت و در کوچه پاکتی خرده نان کنار دیوار دید همان را برداشت کپک‌های سبزش را شست و خورد و با الهی شکر گفتن خوابید.

ادامه دارد...
انتهای خبر/ پاکاری https://armanekerman.ir/vdciypazyt1a532.cbct.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما