بر اساس اظهارات مسعود نیلی در کتاب «اقتصاد سیاسی جمهوری اسلامی»، با روی کار آمدن هاشمیرفسنجانی، زمینه برای پیادهسازی «کاهش ارزش پول ملی» فراهم شد.
به گزارش پایگاه خبری «راه آرمان»؛ از سال ۶۸ همکاری رسمی ایران با صندوق بینالمللی پول آغاز شد. برادر اسحاق جهانگیری سال ۶۹ از برنامه IMF برای ایران به این شکل رونمایی کرد: «راجع به از بین بردن کسری بودجه پیشنهاد میکند که هزینهها کاهش یابد و در واقع حجم کار دولت کمتر گردد و درآمدها خصوصاً درآمد مالیاتی اضافه شود. یا راجع به شرکتهای دولتی و کارآیی آنها و فعال کردن بخش خصوصی و کنترل نقدینگی و همچنین راجع به حذف سوبسیدها و نرخ ارز پیشنهاداتی دارد که البته بعضی از این شرایط به عنوان سیاستهای اقتصادی از قدیم و در حال حاضر مورد توجه دولت و مجلس بوده است، ولی بعضی دیگر از آن شرایط به هیچ وجه به مصلحت کشور ما نیست. مثلاً حذف سوبسیدها در کشوری که یکی از مهمترین اهداف انقلابش دفاع از مستضعفان جامعه است، چگونه امکان پذیر است؟».
اما نهایتاً در اسفند ۶۹ برنامه «تعدیل اقتصادی بر اساس بازنگری در نرخ ارز» با همکاری IMF تدوین شد. سندی که مهر «سری» خورد و چندی بعد به اجرا درآمد.
فرض اصلی سند مذکور این بود: «ارز همانند سایر کالاها در بازار دارای قیمتی است که نقطه تعادلی آن بر اساس عرضه و تقاضا معلوم میگردد». بر این اساس، «پذیرش تدریجی مکانیسم بازار در تعیین قیمت ارز» در دستور کار قرار گرفت.
با اجرای این سیاست، نرخ ارز به شکل هولناکی شروع به جهش کرد. زندگی بر مردم گران شد، تورم سر به فلک کشید و به ارقامی رسید که حتی در طول جنگ تحمیلی نرسیده بود.
در گوشه و کنار کشور تظاهرات علیه فقر و گرانی آغاز شد. قزوین، مشهد و... فروردین سال ۱۳۷۴، شورش به اسلامشهر رسید.
با این وجود، طرفداران نسخه تعدیل تصریح داشتند که این سیاستها ولو با سرکوب مردم باید اجرا شود. مسعود روغنی زنجانی رئیس وقت سازمان برنامه می گوید: «من در مجلس استدلال کردم که اگر شما دنبال اجرای یک سیاست مشخص هستید باید منتظر یک سری عواقب اجتماعی-سیاسی تصمیمات خود نیز باشید.
مثلاً دولت کره سیاستهای خود را به صورت علنی اعلام میکند و به شدت نیز پیگیری میکند، وقتی هم با واکنشهای کارگران و دانشجویان روبهرو میشود، پلیس را برای سرکوب آنها به خیابانها میفرستد.
اگر قرار باشد بخواهیم چنین واکنشهایی را شاهد نباشیم، هرگز سیاستها و تصمیمهایی را که مدنظر داریم، اجرا نخواهیم کرد».
دقیقاً مانند همین امروز که صریح میگویند مانند ماجرای «تیان آنمن» چین باید قیمتها را یک شبه ۱۰ برابر کرد و مردم را کشت، همان موقع نیز میگفتند باید معترضان را سرکوب کرد.
اما اردیبهشت ۱۳۷۴ هاشمیرفسنجانی سرانجام ترمز تعدیل را کشید و تسلیم تثبیت شد.
هیات وزیران طی مصوبهای نرخ ارز را که در بازار آزاد به ۷۰۰ تومان رسیده بود، روی ۳۰۰ تومان تثبیت کرد.
همه صادرکنندگان مکلف به سپردن تعهد برای بازگرداندن ۱۰۰ درصد ارز حاصل از صادرات کالاها و خدمات خود ظرف سه ماه و فروش آن به قیمت ۳۰۰ تومان به بانکهای دولتی شدند و صادرکنندگانی که پیرو سیاست تعدیل مجاز شده بودند ۵۰ درصد ارز خود را به چرخه رسمی تجاری کشور برنگردانند (در بازار سیاه به نرخ بالا بفروشند)، مکلف به بازگرداندن ۱۰۰ درصد ارز خود شدند.
وزارت اطلاعات مسئول مبارزه با قاچاق ارز شد و مقرر گردید قوه قضائیه ظرف یک ماه به پروندههای قاچاق رسیدگی کند.
دولت با عاملیت وزارت اطلاعات مقتدرانه جواز کار صرافیهایی را که از مقررات بانک مرکزی تبعیت نمیکردند، لغو کرد.
کمیته نرخگذاری کالاهای صادراتی تشکیل شد تا میزان ارزی که هر صادرکننده باید بازگرداند، مشخص شود. با اجرای پیمانسپاری ۱۰۰ درصد، دیگر ارزی نبود که به بازار سیاه تزریق شود. لذا رکود کامل بر این بازار حاکم و کاهش قیمتها آغاز شد.
حتی قیمت سکه طلا کاهشی شد...
قیمت انواع کالاها در بازار به طرز شگفتانگیزی کاهش مییافت: از خودرو تا لوازم یدکی آن، از لوازم خانگی یا حبوبات و گوشت و مرغ و تخممرغ...
رهبر حکیم انقلاب اسلامی در دیدار شهریور ۱۳۷۴ خود با هیات دولت وقت، از موفقیت سیاست تثبیت تمجید کردند: «تثبیت نرخ ارز و جلوگیری از قاچاق و مبارزهی جدّی با قاچاقچیان چه قاچاق کالاها و چه قاچاق ارز نیز تأثیر زیادی در زندگی مردم داشته است».
بهمنماه ۱۳۷۴، مرحوم مرتضی محمدخان وزیر وقت اقتصاد در نامه ای سری به هاشمی نوشت که «علت اصلی تورم در کشور، نرخ ارز است و طی ۹ ماه اجرای سیاست تثبیت، دولت موفق به کنترل تورم شده است. اگر این سیاست ادامه یابد، سال آینده تورم نصف و رشد اقتصادی دو برابر خواهد شد».
این پیشبینی دقیق، فراتر از انتظار اتفاق افتاد. تورم ۴۹/۵ درصدی سال ۷۴ در سال ۷۵ به ۲۲ درصد کاهش یافت. رشد اقتصادی ۲/۶ درصدی نیز به ۵/۶ درصد افزایش یافت.
شرایط امروز، حتماً با سال ۱۳۷۴ متفاوت است. هم پیچیدگی اجرای سیاست زیاد است؛ هم امکانات اجرای سیاست قابل مقایسه با آن دوره نیست. فناوریهای اطلاعات و ارتباطات، اشراف بر تراکنش های ریالی، روابط پیشرفته گمرکی و دهها ابزار دیگر که امروز در اختیار حاکمیت است، در آن زمان نبود.
البته امروز یک تفاوت خاص نیز با سال ۱۳۷۴ دارد. سال ۷۴ گوسفندچرانهای توئیتباز و بلاگرهای سیاسی و سیگنالفروشهای بورسی نبودند که به تایملان سرازیر شده و فکاهی بگویند اگر می شود دلار را ۳۰۰ تومان کرد، چرا ۱۰ تومان نکنیم!
نرخ ارز در کشور ما کاملاً تابع اراده سیاسی است. همچنان که سیاست تعدیل و افزایش نرخ ارز با اراده سیاسی انجام شد، همچنان که سال ۱۴۰۱ ارز ۴۲۰۰ با اراده سیاسی حذف شد، همچنان که ارز نیما در سال ۱۴۰۳ با اراده سیاسی حذف شد، سال ۱۳۷۴ نیز نرخ ارز با اراده سیاسی تثبیت شد.
این اراده سیاسی یا معطوف به منافع عمومی و معیشت مردم است، یا معطوف به منافع ذینفعان ارز گران.
در سالهای اخیر همه تلاش دلسوزان این بوده که جریان های حاکم بر دولت و مجلس، این اصلاحات را به نفع مردم انجام دهند. بیپاسخ ماندن این مطالبه، دغدغهمندان را ناگزیر از کنش سیاسی کرده است.
نویسنده: سید یاسر جبرائیلی
منبع: فارس https://armanekerman.ir/vdceep8zojh8exi.b9bj.html
مدیرکل تعاون کار و رفاه اجتماعی استان کرمان از به نتیجه رسیدن بیش از یک هزار و ۴۵۶ پرونده در حوزه مشاغل خانگی و پرداخت ۱۵۶ میلیارد تومانی تسهیلات به آنان ...