عضو هیأت علمی دانشگاه ولیعصر (عج) رفسنجان گفت: امام خمینی (ره) به دنبال تربیت کارگزارانی در مکتب خود بودند که بتوانند راه اسلام را در مسیر انقلاب ادامه دهند.
به گزارش خبرنگار گروه سیاسی پایگاه خبری «راه آرمان»؛ اندیشه سیاسی امام خمینی (ره) همیشه از جمله موضوعاتی بوده است که در ایام مختلف پررنگ شده و به آن پرداخته میشود و گاهی کشور ما دستخوش تحولاتی میشود که در نتیجه آن گروهها و یا افرادی سعی میکنند استکبارستیزی و حکومتداری را به چالش بکشند تا منافع شخصی خودشان را محقق سازند.
در آستانه ارتحال ملکوتی امام خمینی (ره) معمار کبیر انقلاب دست به قلم بردیم تا اندیشه امام را بازروایی کنیم؛ مهدی تقوی رفسنجانی عضو هیأت علمی دانشگاه ولیعصر (عج) رفسنجان این موضوع را برای ما تشریح و تببین کرد.
اندیشههای سیاسی امام خمینی (ره) متأثر از معرفتشناسی است
_راه آرمان؛ اندیشه امام خمینی بر چه اصولی استوار است؟
_تقوی رفسنجانی: اندیشه سیاسی امام خمینی (ره) مبتنی بر اسلام است، اصولاً اندیشههای سیاسی امام خمینی (ره) متأثر از معرفت شناسی، جهانبینی و انسانشناسی اسلامی است و تفاوت نوع نگاه امام راحل به انسان و جهان از ویژگیهای اندیشه سیاسی ایشان است، زیرا نوع نگرش به حیات دنیایی و حقیقت انسان نقش مهمی در سیاست و برنامهریزی او برای زندگی فردی، اجتماعی و کمک به اداره جامعه دارد.
در این اندیشه، ساماندهی زندگی سیاسی جامعه اسلامی محور تأسیس نظام سیاسی بوده و با توجه به اهمیت ساماندهی حیات سیاسی و اجتماعیِ انسانِ مسلمان در جامعه اسلامی و با هدف فراهم كردن امكانات رشد و تعالی او و با پیشفرضهای برخاسته از دین و اهداف آن به پیش میرود.
مبانی اندیشه امام خمینی (ره) متأثر از اندیشه سیاسی اسلام، در حوزه مبانی و پیشفرضهای كلامی، فلسفی و اخلاقی ثابت است اما در زمینهها و شرایط محیطی و در چارچوب مبانی و اصول و قواعد، متغیر و منعطف و متأثر از ارزیابی شرایط و اقتضائات زمانی و مكانی جوامع اسلامی است.
از این رو در اندیشه سیاسی شیعه، مسئله پیروی از مجتهد واجد شرایط زنده مورد تأكید قرار گرفته است، اندیشه امام خمینی از سال ۱۳۴۱ش براساس رویكرد شیعی برای اصلاح وضع موجود باعث تحول در رویكرد نظری و كاركرد اجتماعی و سیاسی عالمان شد و در این مسیر هم به هدایت رفتارهای سیاسی خود و مقلدان پرداخت و تقیه یعنی اندیشه و عمل سیاسیِ معطوف به حفظ شیعه كنار رفت و اندیشه اسلام انقلابی محورِ تلاشها واقع شد (کتاب اندیشه سیاسی).
نظام ولایت فقیه یک حکومت مردمسالار است
_راه آرمان: نظام هدایت شده با ولایت فقیه چطور با مردم سالاری سازگار است؟ آیا به استبداد منجر نمیشود؟
_تقوی رفسنجانی: امام خمینی (ره) تعبیر جمهوری اسلامی را مطرح کرده و از مردم میخواهد رأی بدهند و در مسائل کشور خود را سهیم بدانند، مقام معظم رهبری نیز بارها تعبیر مردمسالاری دینی را به کار بردهاند، واژهای که مکرر در فرمایشات امامین انقلاب به کار رفته است.
کدام حکومت دموکراتیک در دنیا همانند جمهوری اسلامی هر سال یک انتخابات دارد؟ نظام ولایت فقیه هم به لحاظ نظری، هم بر اساس ساختار قانون اساسی و هم طبق آنچه تحقق یافته، یک حکومت مردمسالاری است، البته هر حکومت دموکراتیک، یک عقبه ایدئولوژیک دارد که در جمهوری اسلامی ایران، ایدئولوژی اسلامی حاکم است.
به تعبیر «آیزایا برلین»، وقتی از آزادی سخن میگوییم یک «آزادی از » و یک «آزادی در» داریم؛ «آزادی از» یعنی رفع موانع آزادی و «آزادی در» یعنی آزادی در چارچوب قوانین؛ هرگاه از نفی استبداد سخن رانده میشود، «آزادی از» است، اما کنار آن «آزادی در» وجود دارد، یعنی در هر کشوری قوانینی هست که باید در چارچوب آن عمل کرد، اینکه به اسم آزادی هر قانونی نقض شود و یا موجب بهرهبرداری برخی برای خدشهدار کردن اصول اصلی آزادی شود، با قواعد حکومتداری و نظام اسلامی تعارض دارد.
اما در خصوص استبدادی بودن حکومت باید گفت؛ در روزهای ابتدایی انقلاب اسلامی هم این موضوع مطرح و شبهاتی را ایجاد کرده بود که باید به سخنان امام راحل (ره) استناد کرد؛ ایشان در خصوص زعامت انقلاب اسلامی توسط یک فقیه که توسط حسنآیت در قانون اساسی جمهوری اسلامی مطرح شده بود؛ به دفاع پرداخته و گفته است؛ «قضیه ولایت فقیه چیزی نیست که مجلس خبرگان ایجاد کرده باشد، ولایت فقیه چیزی است که خدای تبارک و تعالی درست کرده است... شما از ولایت فقیه نترسید و فقیه نمیخواهد به مردم زورگویی کند، اگر یک فقیهی بخواهد زورگویی کند، این فقیه دیگر ولایت ندارد... ولایت فقیه، ولایت بر امور است که نگذارد این امور از مجاریِ خودش بیرون برود، نظارت می کند بر همه دستگاهها».
و یا در جایی دیگر میفرمایند؛ «این که در قانون اساسی یک مطلبی ولو به نظر من یک قدری ناقص است و روحانیت بیش از این در اسلام اختیارات دارد، آقایان برای این که خوب با این روشنفکرها مخالفت نکنند، مقداری کوتاه آمدند، این که در قانون اساسی هست، بعض شئون ولایتِ فقیه است، نه همه شئون آن و از ولایت فقیه آن طور که در اسلام قرار داده و هیچ کس ضرر نمیبیند؛ یعنی آن اوصافی که در «ولیّ» است که در «فقیه» است که با آن اوصاف خدا او را ولیّ قرار داده است».
بنابراین امام راحل در تمام زوایای اسلامیت تلاش کرده و زمینه تشکیل بستر تمدنسازی اسلامی را بنا گذارده و حکومتی کاملاً دینی را با اندیشه سیاسیاش و همراهی خبرگان فقیه و حقوقدان پایهگذاری میکنند تا حامی کوخنشینان باشد و از سلطهگری اربابان سلطه نیز بکاهد.
قانون اساسی بر پایه اسلامیت ضد فساد است
_ راه آرمان؛ راهکارهای مقابله با فساد در نگاه امام خمینی (ره) چیست؟
_تقویرفسنجانی: اینکه ما حکومتی را تصور کنیم که هیچ فسادی در آن نباشد، فقط حکومت حضرت ولیعصر (عج) است، برای همین در اسلام کتاب القضا وجود دارد اما مهم آن است که ساختارهایی در قانون تعبیه شود که مانع از گسترش فساد شود یا با فساد مقابله کند.
قانون اساسی تنها نسخه حکومتداری است که راه فساد را میبندد زیرا این قانون در ایران حاصل تجربه فقهی فقها و تجربه حقوقی حقوقدانان است و دو سنخ نظارت درونی و بیرونی در آن لحاظ شده است، نظارت درونی، تقوا و ورع کارگزاران از صدر تا ذیل است که به عنوان شروط مقامات نظام مطرح شده است.
برای نظارت بیرونی هم ساختارهای قانون اساسی مانند تفکیک قوا وجود دارد، تفکیک قوا ساختاری است که به جرأت، جلوی استبداد حکومتی را میگیرد، دیگر ساختارهای نظارتی قانون ما از جمله دیوان محاسبات زیرنظر مجلس، سازمان بازرسی کل کشور زیر نظر قوه قضائیه و مجموعههای امنیتی مثل وزارت اطلاعات در ساختار قوه مجریه است.
در حقیقت پیشینه تاریخی قانون اساسی مربوط به اواخر سال ۱۳۵۷ و به هنگام حضور امام خمینی (ره) در پاریس بود که بارقههای تدوین آن به ذهن ایشان و یارانش متبادر شد و پیشنویس اولیه در همان جا تهیه شد.
پس از آن در ایران توسط جمعیتها و افراد مختلف مورد نقد و بررسی قرار گرفت. امام (ره) در ۱۵ بهمن ۱۳۵۷ در وظایف دولت موقت، تشکیل مجلس مؤسسان منتخب مردم برای تصویب قانون اساسی جدید را عنوان کرد و بعد از آن در روز پیروزی انقلاب کبیر در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ در سخنرانی تاریخی خویش در بهشتزهرا ضمن تقبیح عملکرد حکومت گذشته، لزوم شکلگیری نظامی نوین بر پایه اسلام را خواستار شده و تشکیل مجلس تهیه و تدوین قانون اساسی را به مردم وعده دادند.
از آنجا که کسی باور نمیکرد که انقلاب نوپا خیلی سریع پایههای حقوقی خود را بر قانون بنا کند پس از آغاز به کار دولت موقت و با تصویب هیأت دولت، شورای عالی طرحهای انقلاب در تاریخ هشتم فروردین ۱۳۵۸ تأسیس و در اساسنامه مصوب این شورا یکی از وظایف آن تهیه طرح قانون اساسی بر مبنای ضوابط اسلامی و اصول آزادی دانسته شد.
شهید بهشتی پس از سه ماه تلاش و فعالیت بیوقفه و تشکیل ۶۷ جلسه رسمی علنی کار تدوین قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران را در ۲۴ آبانماه ۱۳۵۸ در ۱۲ فصل و ۱۷۵ اصل و یک مقدمه و مؤخره به انجام رساند و این قانون که نتیجه مبارزات ضداستعماری و ضداستبدادی ملت ایران بود در تاریخ ۱۳۵۸/۹/۱۲ به تصویب نهایی ملت ایران رسید.
این قانون نخستین تجربه تلفیق حقوق اساسی جدید با قوانین فقه شیعی در قالب یک حکومت اسلامی بود و با توجه به آزادیهای مردم، روح استبدادستیزی، استقلال، آزادی و مردمسالاری دینی توانست سعادت نظام سیاسی و اجتماعی را تضمین کند، قانون اساسی راه بزرگ امام برای مبارزه با فساد بود.
تحریف شخصیت امام، اصول اسلامی حکومتداری را به خطر میاندازد
_راه آرمان؛مهمترین اصول امام خمینی (ع) در نظام جمهوری اسلامی را بیان کنید؟
_تقویرفسنجانی: امام خمینی شخصیت بزرگ و برجستهای بود که اصول و قوانینش بر اساس مبنانی اسلامی بود و فقیهی ارزشمند که بر تمام اسلام از همه ابعاد مسلط بود و حتی ایشان حکومت ولی فقیه را بر جامعه اسلامی از مهمترین اصلها در اشاعه اسلام عنوان کرد.
از آنجا که قوانین اسلامی در نگاه امام راحل دستخوش مسائل سیاسی بر اساس منفعتطلبی و دنیاپرستی تبیین نشده بود بنابراین برخی بعد از گذشت چند دهه از زمان ارتحال ایشان سعی کردند تا برای مقاصد شخصی خودشان برخی از اصول نظام اسلامی بر پایه قوائد اسلام را تحریف کنند و عملاً برای کت خودشان جیبی بدوزند.
مقام معظم رهبری در پاسخ به بهرهبرداری دنیاطلبانه برخی میفرمایند؛ مسئله تحریف شخصیت امام خطر بزرگی محسوب میشود، آن راهی که میتواند مانع از این تحریف شود، بازخوانی اصول امام است. امام را نباید به عنوان صرفاً یک شخصیت محترم تاریخی، مورد توجه قرار داد، بعضی اینجور میخواهند امام را بشناسند و بشناسانند و این غلط است.(۱۳۹۴/۰۳/۱۴)
از این سخنان میتوان فهمید امام راحل (ره) نگرش و اندیشهای داشتند که باید مرتب مورد ترویج قرار گیرد؛ رهبر انقلاب حتی اصول امام خمینی (ره) را در هفت اصل خلاصه کرده و عنوان میکنند؛ اثبات اسلام ناب محمدی و نفی اسلام آمریکایی، اعتماد به وعده الهی و بیاعتمادی به قدرتهای مستکبر و زورگوی جهانی، اعتقاد به اراده مردم و نیروی مردم و مخالفت با تمرکزهای دولتی، حمایت از محرومان و مستضعفان و مخالفت با خوی کاخنشینی، مخالفت صریح با جبهه قلدران بینالمللی و مستکبران، اعتقاد به استقلال ملی و رد سلطهپذیری، تکیه بر وحدت ملی از مهمترین اصول امام خمینی (رحمهالله) است که نباید هرگز فراموش کرد.
مقام معظم رهبری اصول امام هم را تحلیل کردهاند؛ اسلام ناب از نظر امام بزرگوار، آن اسلام متکی به کتاب و سنت است که با فکر روشن، با آشنایی با زمان و مکان، با شیوه و متد علمی جاافتاده و تکمیل شده در حوزههای علمیه استنباط میشود و بهدست میآید.
اسلام آمریکایی دوشاخه بیشتر ندارد: یکی اسلام سکولار و دیگری اسلام متحجر.
امام راحل (ع) با مستکبران سَر آشتی نداشت
اعتماد به قدرت پروردگار موجب میشد که امام بزرگوار در مواضع انقلابی خود صریح باشد، چون اتکاء به خدا داشت. نه اینکه نمیدانست قدرتها بدشان میآید و عصبانی میشوند، میدانست؛ اما به قدرت الهی و نصرت الهی باور داشت.
در آن روزها، سعی میشد به خاطر یک برداشت نادرست، همه کارهای اقتصادی کشور به دولت موکول شود، امام بارها و بارها هشدار میداد، در مسائل اقتصادی، نظامی، سازندگی کشور، تبلیغات و بالاتر از همه انتخابات کشور به مردم اعتماد داشت.
همه باید تلاش کنند که محرومان را از محرومیت بیرون بیاورند، تا آن جایی که در توان کشور است به محرومان کمک کنند، امام مکرر میگفت این کوخنشینان و فقرا و محروماناند که این صحنهها را پر کردند، با وجود محرومیتها اعتراض هم نمیکنند، در میدانهای خطر هم حاضر میشوند.
امام با مستکبران سر آشتی نداشت، واژه «شیطان بزرگ» برای آمریکا، یک ابداع عجیبی از سوی امام بود، وقتی شما یک دستگاهی را، شیطان دانستید، معلوم است که باید رفتار و احساسات شما، در مقابل او چگونه باشد، امام تا روز آخر نسبت به آمریکا، همین احساس را داشت، عنوان «شیطان بزرگ» را هم به کار میبرد.
استقلال یعنی آزادی در مقیاس یک ملت، اینی که بعضی در زبان یا در شعار، دنبال آزادیهای فردی باشند، اما علیه استقلال کشور حرف بزنند، این یک تناقض است.
توجه به توطئههای تفرقهافکن، چه تفرقه بر اساس مذهب شیعه و سنی، چه تفرقه بر اساس قومیتها (از خطوط اصلی امام بود)، تفرقهافکنی یکی از سیاستهای قطعی دشمن بود و امام بزرگوار ما بر روی وحدت ملی و اتحاد آحاد ملت یک تکیه کمنظیر داشت.
سید علی خامنهای رهبر معظم انقلاب تنها راوی زندهای است که هم دوشادوش امام خمینی (ره) در مبارزات انقلابی حاضر بودند و هم اندیشه ایشان را تبلیغ و ترویج میکردند و بهتر از هرکس دیگری امام راحل را میشناسند بنابراین بر اصول اصلی معمار کبیر انقلاب استوار مانده و تاکنون کشور را هدایت کردهاند.
امام خمینی (ره) به دنبال تربیت کارگزارانی برای ترویج اسلام بود
_راه آرمان؛جهان امروز در کدام مقطع از اندیشه امام (ره) است؟
_تقوی رفسنجانی: آنچه امروز در عرصه جهانی شاهد هستیم، نتیجه مستقیم نهضت امام خمینی (ره) و تداوم راهبری مقام معظم رهبری است، زیرا امام خمینی(ره) همواره وعده داده بودند که انقلاب اسلامی ایران، تحولی بزرگ در جهان ایجاد خواهد کرد و ملتهای تحت ستم را به سوی آزادی و عدالت سوق خواهد داد، امروز شاهد تحقق این وعده هستیم. (حمایت از محرومان و مستضعفان و مخالفت با خوی کاخنشینی، مخالفت صریح با جبهه قلدران بینالمللی و مستکبران، اصل ۵ و ۶ اندیشه امام).
بیداری جهانی در برابر ظلم و ستم آمریکا و رژیم صهیونیستی و حمایت از آرمان فلسطین، بخشی از این تحول عظیم است، ملتهای جهان با الهام از انقلاب اسلامی ایران، به مبارزه با قدرتهای سلطهگر برخاستهاند و در پی دستیابی به آزادی و عدالت هستند.
امام خمینی (ره) به دنبال تربیت کارگزارانی در مکتب خود بودند که بتوانند راهشان را در مسیر انقلاب ادامه دهند، افرادی چون شهید جمهور آیتالله سید ابراهیم رئیسی در ایران و شهید سید حسن نصرالله در لبنان به عنوان نمونهای از این کارگزاران بودند که الهامبخش و راهگشای جامعه شدند و امروز همه به تأسی از این دو شهید نمونه مکتبی، توأم با راهبری و هدایتگری مقام معظم رهبری اندیشههای انقلابی امام خمینی (ره) در جهان ترویج شده است زیرا ایشان پرورش یافته مکتب خمینی کبیر هستند.
نماینده ولی فقیه در استان کرمان با محکوم کردن حمله اخیر به فرماندهان سپاه و دانشمندان ایرانی، گفت: جمهوری اسلامی در اوج اقتدار ایستاده و رژیم غاصب صهیونیستی ...