حاج قاسم، ژنرال بدون سایه که دشمن را گیج و کلافه کرد

به گزارش خبرنگار راه آرمان از رودبارجنوب، حاج قاسم سلیمانی همان که دشمن بعد از شهادت از عکس او هم می ترسد برای اثبات این امر کافی در اینستاگرام یک عکس از حاجی منتشر کنید تا ترس دشمن را ببینید.

 

آری حاج قاسم،همان سید الشهدای جبهه مقاومت که به گفته همرزمانش هر جا که پا می گذاشت دو تا اتفاق می افتاد: اول امید در دل رزمندگان ایجاد می شد و بعد نا امیدی در دل دشمن ایجاد می کرد. واقعیت میدانی در مقابله حق و باطل این بود که در هر منطقه که می آمد انگیزه و اطمینان از پیروزی بود و دوم احساس ترس و یاس و شکست برای دشمنان جبهه باطل ایجاد می کرد.

 

حاج قاسم با صلابت در مقابل همه ایستاد او با کاریزمای خود در دهه ۷۰ اشرار جنوبشرق کشور را مجذوب خود کرد و آنها اسلحه را زمین گذاشتند و با در دست گرفتن ‌بیل‌منطقه خود را آباد کردند.

 

و در سال‌های پایانی عمر خود حتی پایان عمر داعش را اعلام کرد و به قولش عمل کرد. آیا تامل به این موضوع ما را متحیر نمی کند که یک فرد در زمان کوتاه نیروها را به طور داوطلبانه از کشورهای متعدد با زبان ها و گویش ها و مذاهب و حتی ادیان متفاوت در قالب تیپ های مختلف سازماندهی کند، آموزش دهد و آن ها را در مقابل هجمه دشمنان به کار گیرد.

 

 ما فرمانده‌ای مثل حاج قاسم کمتر داریم که بتواند جمعی از صفات را به شکلی مشخص و در عرصه عمل با هم داشته باشد و لذا این شناخت ها باعث می شود این شخصیت را بدون هیچ بزرگنمایی به عنوان یک شخصیت کم نظیر معرفی کنیم. 

 

حاج قاسم نمادی از یک پاسدار انقلابی تکامل یافته و الگوی تمام کمال از یک انسانه خود ساخته و خاکی و با احساس که انگار همه قاعده دین اسلام را در صحنه زندگی فردی و اجتماعی و نهادی خودش پیاده کرده است. این که می گوییم او تجسّم مکتب امامین انقلاب است، کاملاً درست است. سیدالشهدای جبهه مقاومت سرداری مردم دار، هوشمند و دور اندیش و آینده نگر بود.

 

او قبل و بعد از شهادت در بین مردم و دوستان به معنای واقعی «رحماء بینهم» است در میان کودکان و خصوصاً فرزندان شهدا یک منبع آرامش بود، صحنه هایی که داریم می بینیم که قبل و بعد از شهادت بر گرد مزار حاج قاسم چگونه مردم حلقه می زدند؛ صحنه هایی که در این مدت احساس محبت حاج قاسم نسبت به کودکان و نوجوانان و جوانان و خانواده شهدا و نسبت به رزمندگان ایرانی و لبنانی و علما و ولی خود، و به قول خود شهید سپهبدحاج قاسم رهبر عزیز تر از جانش صحنه های بی نظیری بود. 

 

او به معنای واقعی اشداء علی الکفار بود سایه او همه جا به اذعان دشمنانش بالای سر آنها بود اما هیچ جا نبود؛ همه جا برای ضربه زدن بود اما در عین حال هیچ جا نبود.او برای مردم خود جایی نبود که نباشد در حوادث و رخداد ها و زلزله؛ مثلا زلزله بم،سیل خوزستان که صحنه های آن را از تلویزیون مشاهده کردیم.

 

بنا به گفته همرزمانشان که هر جا حضور پیدا می کرد به سرعت آن نگاه مدیریتی و راهبردی و آن نفوذ کلامش همه مسائل را حل می کرد. او را به راحتی در یادواره های شهدای روستاهای ایران می دیدیم.

 

در واقع این روستا زاده مکتب امامین انقلاب یک کابوس بی پایان برای داعش  صهیونیست و آمریکایی ها و صهیونیست ها و نتانیاهو و ترامپ و همه بدخواهان بود.

اگر ما جملات بدخواهان انقلاب را درباره این شهید بشنویم بشنویم متعجب خواهیم شد! اینکه فرماندهان دشمن آرزوی دیدار او را از نزدیک داشتند و این حرف صریح جان کری در دیدار با ظریف وزیر کشور است که گفته بود: من مایل هستم برای یک بار هم که شده سردار سلیمانی را از نزدیک ببینم!

 

جان برنارد رئیس سابق سازمان سیاه می گوید قاسم سلیمانی یکی از دشمنان شکست ناپذیر دوران خدمتم بود. یکی دیگر از فرمانده ها می گوید سلیمانی فرمانده ای بود که مثل الماس می درخشید در اجرای تاکتیک های جنگی بی نظیر بود، ما افتخار می کردیم اگر یکی از ژنرال های ما بود، مشکل حاج قاسم این بود که او از ما نبود. باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا در دیدار حیدر العبادی می گوید او دشمن من است اما برایش احترام خاصی قائل هستم. آن ها او را به ژنرال بدون سایه می شناختند. همه را گیج و کلافه کرده بود.

 

 

انتهای پیام/پ