تاریخ انتشار :جمعه ۴ آبان ۱۴۰۳ ساعت ۰۷:۴۳
۰
plusresetminus
جنگیدن علیه متجاوزان تنها حق مسلمی است که از ابتدای تاریخ، جنگ‌سالاران ایرانی برای خود قائل بوده‌اند و باید نام‌شان مثل حروف الفبای «ایران» در یادها بماند.
جنگ‌سالاران خلیج‌ فارس
به گزارش گروه سیاسی پایگاه خبری «راه آرمان»؛ خون مبارزان اسطوره‌ای ایران به جای آنکه سرخ و کبود باشد به رنگ آب و جنگل و خاک وطن است؛ به رنگ فداکاری افرادی مانند: میرُمهنّا و رئیسعلی دلواری، میرزا کوچک‌خان و شهدای دوران هشت سال دفاع مقدس که هر یک در کرانه‌ای از ایران تا پای جان با بیگانگان جنگیدند تا کشورمان از اشغال و سلطه خارجی‌ها آزاد باشد و این چنین هم شد.

این روزها که بحث جزایر سه‌گانه بوموسی، تنب‌ بزرگ و تنب‌ کوچک بحث داغ محافل سیاسی منطقه و کشورمان است به معرفی دو مبارز دیگر حوزه دریا و جنوب کشورمان می‌پردازیم چرا که آن‌ها نام خلیج فارس را با فداکاری‌های خود در تاریخ جاودان کردند.

هرچند مورخان غربی و اروپایی، همان‌هایی که اکنون وسوسه بازپس‌گیری جزایر ایرانی را در دل اعضای شورای همکاری خلیج فارس نهاده‌اند، در پی مخدوش کردن نام و عنوان «میرمُهّنا» از مبارزان ایرانی هستند و او را دزد دریایی می‌نامند.

اما کسانی که با تاریخ مبارزات چهره‌های معاصر در جنوب ایران با بیگانگان آشنایی دارند، میرمهنا را می‌شناسند یا با نام آن روبه‌رو شده‌اند زیرا این قهرمان بندر ریگی، دوره‌ای با هلندی‌ها و انگلیسی‌هایی که خلیج فارس را اشغال کرده بودند، به مبارزه پرداخت.

میرمهنا دوغابی (بندر ریگی)، در سال ۱۱۱۴ خورشیدی در زمان پادشاهی کریم‌خان زند در بندر کوچکی از توابع بندر گناوه در استان بوشهر به نام بندر ریگ به دنیا آمد. پدر او میرناصر بندر ریگی نام داشت که در واپسین سال‌های فرمانروایی نادرشاه افشار، حاکم بندر ریگ، رود حله و جزیره خارک بود.

میرمهنا از سرداران مبارز دیار خطه جنوبی کشور و حکمرانان جنوب ایران بود که با هلندی‌ها و انگلیسی‌ها در خلیج فارس جنگید و  مهم‌ترین کار او شکست و بیرون راندن آنان از جزیره خارک بود و در سال ۱۱۸۲ هجری قمری به شهادت رسید.

میرمهنا فرمانده‌ای بی‌پروا در دریای جنوب است و شاید کم‌تر کسی اسم او را شنیده باشد، اما ایران و مردمش بسیار به او مدیون هستند.

برای دو قرن، جبهه استعمار، استوارانه تلاش کرده است تا هویت این جنگ‌سالار فداکار را به خاک بسپارد، گویی که او هرگز زندگی نکرده و اگر هم زندگی کرده، تنها یک دزد دریایی سرکش بوده است.

گویا اروپایی‌ها و غربی‌ها از همان زمان این رویه را در پیش گرفته‌اند تا هرکس را که در مقابل‌شان برای دفاع از کیان وطن سینه سپر می‌کند «دزد» یا «تروریست» بنامند.

مرحوم نادر ابراهیمی در بخشی از کتاب «بر جاده‌های آبی سرخ» درباره مناجات میرمهنا می‌نویسد: «خداوندا! کینه‌ام را به دشمنان سرزمینم عمیق‌تر کن، زبانم را تیزتر کن، پایم را استوارتر کن، زبونی‌ام را کم‌تر کن، شاید بتوانم سنگی از کوه سنگی دردهای مردم بردارم و باری از بار عظیم غم‌هایشان بکاهم! خدایا!

بی‌کاره‌ام مکن، بی‌مصرفم مکن، عیاشم مکن، ورّاجم مکن، بهانه‌گیرم مکن، خودباورم مکن، اسیر تنم مکن، پیش فرزندان سرزمینم سرافکنده و سرشکسته‌ام مکن، در به درم کن امّا دل‌بسته به زر و زیورم مکن! خدایا! کاری مکن که کودکان، آنگاه که از مادران و پدران خود می‌پرسند: «این میرمهنا، برای مردم ما چه کرده است؟ هیچ‌کس هیچ داستانی برای گفتن نداشته باشد!»

همچنین رئیسعلی دلواری هم از دیگر جنگ‌سالاران خطه جنوب است. او در سال ۱۲۶۱ خورشیدی برابر با ۱۸۸۲ میلادی (۱۲۹۹ قمری) در روستای دلوار از توابع تنگستان متولد شد. دلوار امروزه شهری در شهرستان تنگستان از توابع استان بوشهر است.

مادر رئیسعلی به نام شهین اهل تنگستان و پدرش زائرمحمّد از کدخدایان اهل دلوار بود که بعدها به «معین‌الاسلام» ملقب شد.

با شروع نهضت مشروطیت، رئیسعلی در حالی که ۲۴ سال بیش‌تر نداشت از جمله پیشگامان مشروطه‌خواه در جنوب ایران شد و همکاری نزدیکی با محافل انقلابی و عناصر مشروطه‌طلب در بوشهر، تنگستان و دشتی آغاز کرد.

دوران جوانی او هم‌زمان با حضور گسترده استعمار انگلیس در خلیج فارس بود. وی نقشی کلیدی در قیام جنوب داشت. قیام مردم تنگستان به رهبری وی روی هم هفت سال طول کشید و در این مدت دلیران تنگستانی دو هدف عمده را دنبال می‌کردند، پاسداری از بوشهر، دشتستان و تنگستان به عنوان منطقه سکونت خود و جلوگیری از حرکت قوای بیگانه به درون مرزهای ایران و دفاع از استقلال وطن.

زمانی که مقامات انگلیسی تصمیم قطعی دربارهٔ اشغال بوشهر و پیشروی به سوی شیراز را داشتند به منظور تطمیع رئیسعلی، دو نفر از متابعان حیدرخان حیات داودی را به دلوار گسیل داشتند تا موافقت او را با پیاده‌ شدن قوای انگلیس در کرانه خلیج فارس و حرکت به سوی شیراز را جلب کنند.

نمایندگان حیدرخان ضمن ملاقات با رئیسعلی متذکر شدند که چنانچه او از قیام علیه قوای اشغالگر صرف نظر کند، مقامات انگلیسی ۴۰ هزار پوند به او خواهند پرداخت. رئیسعلی در پاسخ می‌گوید: «چگونه می‌توانم بی‌طرفی اختیار کنم در حالی‌که استقلال ایران در معرض خطر جدی قرار گرفته‌ است؟»

پس از مراجعت نمایندگان حیدرخان، نامه تهدیدآمیز از طرف مقامات انگلیسی به رئیسعلی نگاشته شد مبنی بر اینکه: «چنانچه بر ضد دولت انگلستان قیام و اقدام کنید، مبادرت به جنگ می‌کنیم، در این صورت خانه‌هایتان ویران و نخل‌هایتان را قطع خواهیم کرد.»

رئیسعلی در پاسخ مقامات انگلیسی نوشت: «خانه ما کوه است و انهدام و تخریب آن‌ها خارج از حیطه قدرت و امکان امپراطوری بریتانیای کبیر است. بدیهی است که در صورت اقدام آن دولت به جنگ با ما، تا آخرین حد امکان مقاومت خواهیم کرد».

جنگ میان دلیران تنگستان به رهبری رئیسعلی دلواری در کنار ۳۰۰ تفنگدار برازجانی به رهبری غضنفرالسلطنه برازجانی از یک سو و نیروهای بریتانیا و خوانین متحد آنان از سوی دیگر به‌طور پیاپی و پراکنده تا شهریور ۱۲۹۴ خورشیدی ادامه یافت و انگلیسی‌ها نتوانستند بر رئیسعلی و یارانش برتری یابند.

رئیسعلی در محلی به نام «تنگک صفر» هنگام شبیخون به قوای بریتانیا توسط فردی نفوذی به نام غلام‌حسین تنگکی، از پشت سر هدف گلوله قرار گرفت و در سن ۳۳ سالگی شهید شد.

تاریخ شبیخون مذکور و کشته شدن رئیسعلی دلواری در همه منابع، شب ۲۳ شوال ۱۳۳۳ قمری برابر با سوم سپتامبر ۱۹۱۵ میلادی نقل شده‌ است، که می‌تواند با ۱۲ شهریور تقویم خورشیدی رایج آن زمان برابر بوده باشد.

در ایران با مصوبه شورای عالی انقلاب (سال ۱۳۸۹) سالروز کشته شدن رئیسعلی دلواری برابر با روز ۱۲ شهریور ماه، به نام «روز ملی مبارزه با استعمار» نامگذاری شده‌است.

نویسنده: محمدرضا بختیاری
منبع: ایسنا
انتهای خبر/ن https://armanekerman.ir/vdcfejdyvw6djva.igiw.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما