سخنان مرشایمر را میتوان به عنوان نوعی کنایه علمی به گفتمانهایی در داخل ایران تلقی کرد.
به گزارش پایگاه خبری «راه آرمان»؛ در بحبوحه افزایش تنشها میان ایران و ایالات متحده، بهویژه در دوره بازگشت تحریمها و مواضع تند دولت ترامپ، بیبیسی فارسی در اقدامی قابل توجه به سراغ یکی از نظریهپردازان برجسته روابط بینالملل، پرفسور جان مرشایمر، رفته تا دیدگاه وی را درباره استراتژی مطلوب ایران در مواجهه با تهدیدات آمریکا جویا شود.
گفتگویی که در نگاه نخست صرفاً یک مصاحبه تحلیلی به نظر میرسد، اما در واقع پاسخی تئوریک به یک بحران واقعی است «چگونه میتوان با تهدیدات ایالات متحده، بهویژه از جانب دولتی با رفتارهای غیرقابل پیشبینی همچون دولت ترامپ، مواجه شد»؟
پرسش نخست این است که چرا بیبیسی برای تحلیل چنین موضوع حساسی به سراغ جان مرشایمر رفته است؟ پاسخ را باید در جایگاه نظری و فکری این استاد برجسته علوم سیاسی دانشگاه شیکاگو جستجو کرد.
مرشایمر یکی از شناختهشدهترین نمایندگان مکتب واقعگرایی تهاجمی (Offensive Realism) در روابط بینالملل است؛ مکتبی که دولتها را بازیگرانی عقلانی میداند که در یک نظام آنارشیک، دائماً به دنبال افزایش قدرت خود هستند، چرا که در جهانی بدون تضمین امنیت، بقا تنها از مسیر قدرت تضمین میشود.
از نظر مرشایمر، دولتها زمانی آسیبپذیر میشوند که نشانهای از ضعف یا تمایل به سازش بیهزینه از خود نشان دهند. همین رویکرد تحلیلی است که بیبیسی را به این نتیجه رسانده تا برای ارزیابی راهبرد مطلوب ایران در مقابل تهدیدات ترامپ، نظرات او را جویا شود.
مرشایمر در پاسخ به این پرسش بیبیسی که «اگر جای مقامات ایرانی باشید و بخواهید به آنها توصیه بکنید که چطوری این دوره را پشت سر بگذارند، چه پیشنهادی به آنها میکردید. گفت: «واقعیت تلخ این است که هیچ جواب سادهای برای ایران وجود ندارد. اگر جواب سادهای وجود داشت، تصمیمگیران به آن دست پیدا میکردند».
تحلیل این جمله یعنی، از یک سو به پیچیدگی راهبردی شرایط ایران در سطح منطقهای و بینالمللی اشاره دارد و از سوی دیگر به محدود بودن گزینههای موجود در مواجهه با قدرتی مانند آمریکا. اما بخش مهمتر و تأثیرگذارتر سخنان مرشایمر توصیهای است که بهصراحت مطرح میکند: «توصیه بنیادی من به ایران این است که در مقابل ترامپ موضعی سرسختانه اتخاذ کند. اگر ایران یا هر کشور دیگری کوچکترین ضعفی نشان دهد، ترامپ از آن سوءاستفاده میکند و قلدری میکند».
در این جمله، مرشایمر بر یکی از اصول اساسی واقعگرایی تهاجمی تأکید میکند: قدرت بازدارنده تنها با ایستادگی و مقاومت حاصل میشود. در منطق روابط بینالملل واقعگرایانه، سازش بدون پشتوانه قدرت، نهتنها راهحل نیست بلکه خود موجب تضعیف موقعیت و تشویق دشمن به فشار بیشتر است.
سخنان مرشایمر را میتوان به عنوان نوعی کنایه علمی به گفتمانهایی در داخل ایران تلقی کرد که همچنان نسبت به مذاکره با آمریکا و امتیازگیری از طریق تعامل خوشبین هستند.
در حالی که دولت ترامپ، چه در سطح گفتار و چه در سطح سیاست عملی، بارها نشان داده که از هرگونه عقبنشینی یا امتیازدادن طرف مقابل بهعنوان نشانه ضعف بهرهبرداری کرده و آن را بهانهای برای تحمیل خواستههای بیشتر قرار میدهد.
مرشایمر با ادبیات آکادمیک، اما صراحتی خیرهکننده، هشدار میدهد که در برابر رهبرانی همچون ترامپ که سیاست خارجی خود را نه بر مبنای اصول حقوق بینالملل، بلکه بر مبنای منطق قدرت و ارعاب پیش میبرند تنها راهبردی که کارایی دارد، نمایش اقتدار و عدم عقبنشینی است.
در نهایت، دیدگاه مرشایمر تلنگری است به آن دسته از تحلیلگران و تصمیمگیرانی که گمان میکنند میتوان در فضای قدرت محور روابط بینالملل، بدون هزینه و صرفاً با نرمش کلامی، به اهداف راهبردی دستیافت.
از منظر واقعگرایان، قدرت تنها زبان قابلفهم در صحنه بینالملل است؛ زبانی که مرشایمر توصیه میکند ایران نیز در برابر تهدیدات مکرر و سیاستهای فشار حداکثری ترامپ، آن را بهخوبی بهکار گیرد.
سخنان او نه تنها تحلیل یک نظریهپرداز سیاسی است، بلکه نوعی پیام راهبردی به کشور است «در برابر قلدری، ضعف نشان ندهید».
نایبرئیس دوم اتاق اصناف مرکز استان کرمان گفت: چالشهایی چون سهمیهبندی سوخت، ترانزیت برق، قیمت شناور گاز و ارائه لیست کارکرد بیمه صنوف را به تعطیلی میکشاند....