«نخا» دستخوان همسر شهید جواد خانهگیر ۳۷ سال چشم بهدر دوخته تا یوسف گمگشتهاش به کنعان برگردد و دیدگانش را روشن کند.
گزارش سرویس فرهنگی پایگاه خبری راه آرمان؛ یکی از نمونههای اخلاص و بردباری در بین بانوان تاریخ اسلام بیشک حضرت امالبنین(س) است که این بانو بهعنوان مادر چهار شهید دشت کربلا به الگویی شاخص میان زنان صبور و فداکار، مادران بردبار شهدا و مفقودین تبدیل شده است.
مادرانی که با صبر، فداکار و بردباری با گذشتن از جگرگوشههای خود، تابلویی زیبا از عشق و ارادت به مکتب تشیع و سرسپردگی به خاندان عصمت و طهارت(ع) را به نمایش گذاشتهاند ازاینرو سالروز وفات حضرت امالبنین (س) بانوی بزرگوار در سیزدهم جمادیالثانی بهعنوان روز «تکریم مادران و همسران شهدا» نامگذاری شده است تا زمینهای برای تعظیم به ایثار و فداکاری مخلصانه زنان شهیدپرور سرزمین اسلامی فراهم شود.
بهمناسبت روز «تکریم مادران و همسران شهدا» خبرنگار رودبار ما مهمان دِلِ تنگ«نخا» همسر تنها شهید مفقودالاثر شهرستان رودبار جنوب میشود؛ جملات را با قطرههای اشکی که از گوشه چشمش جاری میشود و بر زبان جاری میکند، میگوید تا بنویسیم و در تاریخ بماند این همه انتظار، انتظاری که پایانی ندارد.
۳۷ سال کم نیست برای انتظار؛ انتظاری که حتی با شنیدن صدای در یا تفحص شهدا بیشتر تکرار میشود. انتظاری که گاهی در گلزار شهدا و بهشتزهرا(س) رودبار جنوب به پایان میرسد و گاهی دوباره آغاز میشود.
«نخا» نمیخواهد از لحظهها بگوید؛ لحظههای انتظار آمدن همسرش، آن لحظات برایش تنگ است و دلتنگیهایش را با قطرههای اشکی که روی گونههایش جاری میشود، تقسیم میکند.
نخا دستخوان همسر شهید جواد خانهگیر، تنها شهید مفقودالاثر شهرستان رودبار جنوب است.
شهید جواد خانهگیر در ۱۳ فروردینماه سال ۱۳۶۵ به شهادت رسیده و هنوز پیکر پاکش به وطن بازنگشته است.
به همین مناسبت به سراغ همسر تنها شهید مفقودالاثر شهرستان رودبار جنوب رفتیم تا قدری از سالهای انتظار برایمان بگوید.
رودبار ما: از شهید خانهگیر برایمان بگویید؟
شهید جواد خانهگیر یکم مهر۱۳۴۳، در روستای میشپدام رودبارجنوب کنونی متولد شد. پدرش علی، کشاورز بود و مادرش دخی نام داشت.
رودبار ما: چگونه با شهید خانهگیر آشنا شدید و در چه سالی ازدواج کردید؟
از آن جایی که در شهرستان رودبارجنوب ازدواجهای فامیلی زیادی است، ما نیز دخترخاله و پسرخاله بودیم، البته اخلاق و رفتار جواد بهویژه تواضعش، هم تأثیر زیادی روی سر گرفتن این ازدواج داشت سرانجام در سال ۱۳۵۸ با هم ازدواج کردیم در آن زمان که دفترخانه ثبت ازدواج نبود یک روحانی صیغه عقد ما را جاری کرد و ماحصل این ازدواج یک پسر و دو دختر است.
رودبار ما: شهید در چه سالی به جبهه اعزام شدند؟
شهید خانهگیر طی چهار مرحله به جبهههای جنگ حق علیه باطل اعزام شدند بهعنوان سرباز در جبهه حضور یافت و در مرحلهای آخری که اعزام شد شناسنامه و مدارک خود را نیز همراهش برد تا همه چیز مانند پیکر مطهرش مفقود بماند.
رودبار ما: مراسم عروسی شما چطور برگزار شد؟
ما یک مراسم عروسی سنتی و خیلی سادهای را برگزار کردیم و بهخانه بخت رفتیم در آن زمان من ۱۲ سال بیشتر سن نداشتم.
رودبار ما: دختر یا پسر بودن فرزندان چقدر برای شهید اهمیت داشت؟
اصلاً اهمیتی نداشت؛ همه آنها به یک اندازه برایش عزیز بودند.
رودبار ما: طی مدتی که همسرتان خدمت بود، گاهی مجبور بودید که بهتنهایی بار زندگی را به دوش بکشید در این رابطه به همسرتان اعتراض نمیکردید؟
گاهی اوقات که من به رفتنش اعتراض میکردم ناراحت میشد و میگفت من برای دفاع از وطنم میروم اگر نرویم رژیم بعث به کشور ما تسلط پیدا میکند.
رودبار ما: وقتی همسرتان را بدرقه میکردید طبیعتأ این نگرانی در شما وجود داشت که این آخرین خداحافظی باشد؟ چگونه آن لحظه را سپری کردید؟
برای آخرین باری که رفت سه بار برگشت و فرزند کوچکش را در آغوش گرفت و میگفت پشت سر من هیچگاه گریه نکنید هیچگاه فرزندانمان را تنها نگذار و همیشه برایم دعای شهادت کنید. همسرم با هر خداحافظی به من میگفت: «فراموش نکن که همسر یک رزمنده هستی و ممکن است این خداحافظی آخرین خداحافظی باشد. همیشه این انتظار را داشته باش که اگر لحظهای به تو خبری داده شود، قوی باشی و بتوانی استوار بمانی».
رودبار ما: شهید خانهگیر معمولا همیشه شما را با چه عنوانی خطاب می کرد؟
همیشه من را دختر خاله صدا میکرد.
رودبا ما: زیباترین خاطرهای که از شهید به یاد دارید؟
شهید برای تمام فامیل و همسنگران خود به خاطر اخلاق حسنهای که داشت عزیز بود یکبار نشد که با تندی با من رفتار کند او با لب تشنه و با زبان روزه به شهادت رسید.
رودبار ما: شهید در تربیت فرزند به چه نکتهای تأکید داشت؟
همیشه سفارش میکرد که بچهها را به مدرسه بفرست تا در آینده برای خودشان کسی شوند.
رودبار ما: نگاه شهید خانهگیر نسبت به کمک به مردم چطور بود؟
همیشه نسبت به کسانی که سرپرست نداشتند نگاه ویژه داشت و به کمک دوستان خود شروع به ساخت خانه گلی برای افراد بیسرپرست میکرد و مسجد جامع رودبار توسط این شهید و دوستانش بنا شد.
رودبار ما: معمولا برای گرفتن اخبار از همسرتان در زمان مدت خدمت چکار میکردید؟
خودش همیشه برایمان نامه میفرستاد.
رودبار ما: پدر و مادر شهید در قید حیات هستند؟
مادر شهید ۱۲سال قبل در حالی که منتظر بازگشت پیکر شهید بود از دنیا رفت پدر شهید هم ۱۰ سال قبل دار فانی را وداع گفت.
رودبار ما: و اما حرف آخر؟
از تمامی دست اندرکاران نظام میخواهم که هیچگاه نگذارند خون شهدا پایمال شود.
کمبود پرستار از آن دسته مشکلاتی است که نه تنها در بیمارستانهای کرمان بلکه چون زخمی بر پیکر بیمارستانهای سراسر کشور نمود کرده است و حالا مسئولان در ...