تاریخ انتشار :چهارشنبه ۲۲ آذر ۱۴۰۲ ساعت ۰۰:۰۵
۰
plusresetminus
وصیت شهید «احمد زراعت حرفه راوری»:

گام نهادن در مسیر شهادت را یک فریضه می‌دانم

در وصیت‌نامه شهید «احمد زراعت حرفه راوری» آمده است: من گام نهادن در این مسیر خدایی را یک فریضه می‌دانم.
گام نهادن در مسیر شهادت را یک فریضه می‌دانم
به گزارش گروه فرهنگی پایگاه خبری راه آرمان، شهید «احمد زراعت حرفه راوری» هجدهم ‌خرداد ۱۳۴۶، در شهر راور از توابع شهرستان كرمان چشم به جهان گشود.

وی در مقطع راهنمايی درس خواند، به‌ عنوان بسيجی در جبهه حضور يافت،  سرانجام در دوم آبان ۱۳۶۲، در مريوان بر اثر اصابت تركش به شهادت رسيد. 

در ادامه قسمت هایی از وصیت‌نامه شهید «احمد زراعت حرفه راوری» را با هم مرور می‌کنیم:
 
بسم الله الرحمن الرحیم
 
خدایا هدایتم کن زیرا می‌دانم که گمراهی چه بلای خطرناکی است، خدایا مرا از بلای غرور و خودخواهی نجات ده تا حقایق وجودم را ببینم و جمال زیبای ترا مشاهده کنم.
 
خدایا من کوچکم، ضعیفم، ناچیزم، پرکاهی در مقابل طوفان‌ها هستم به من دیده‌ای عبرت بین ده تا ناچیزی خود را ببینم و عظمت و جلال ترا به‌راستی بفهمم و به‌درستی تسبیح کنم.
 
خدایا خوش دارم گمنام و تنها باشم تا در غوغای کشمکش‌های پوچ مدفون نشوم.
 
خدایا دردمندم، روحم از شدت درد می‌سوزد، قلبم می‌خروشد، احساسم شعله می‌زند، تو مرا در بستر مرگ آسایش بخش. خسته شده‌ام، دلشکسته‌ام، ناامیدم، با همه وداع می‌کنم.
 
می‌خواهم با خدای خود تنها باشم خدایا به‌سوی تو می‌آیم از عالم و عالمیان می‌گریزم تو مرا در جوار رحمت خود جای ده.
 
پس از ستایش خداوند سبحان و درود بر رسول اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) به‌ویژه حضرت مهدی(عج) و نائب برحقش امام خمینی رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران و ملت شهیدپرور ایران و با سلام بر پدر و مادرم و خواهر و برادرانم و تمامی دوستان و آشنایان. 
 
من احمد زراعت فرزند محمد بر اساس رسالت و مسئولیتی که حس نمودم که در راه الله کشته و مجروح است در جبهه جنوب کشور آمده و به جنگ علیه ضد خدا پرداختم.

من گام نهادن در این مسیر خدایی را یک فریضه می‌دانم و در این راه اگر دشمن را شکست دهیم پیروزیم و اگر به‌ظاهر شکست بخوریم و کشته شویم، پیروزیم.
 
به هرحال این مایه شکر پروردگار و افتخار برای من و شماست که در این راه به درجه شهادت می‌رسیم.

به جایی می‌رویم که ملکوتش نامند. آنجا را بهشتش نامند. زندگی ذلت بار را هیچوقت قبول نتوانم کرد. مرگ سرخ و شهادت را بر آن ترجیح می‌دهم. 
 
همانطور که قلبم آگاه است و به آرزوی خود خواهم رسید، هیهات که ۱۵ سال از عمرم گذشت و هنوز اندر خم یک کوچه‌ام، زیرا که از نعمت‌هایی که پروردگار به من داده سپاسگزاری نکرده‌ام و شرمنده‌ام.
 
مادرم کوه باش چون کوه استقامت کن لحظه‌ای از یاد خدا غافل مباش و در این راه بکوش که هر چه بکوشی باز کم است.

قامتت را بلند گیر و ندای الله اکبر خمینی رهبر، سر ده و فریاد شهیدان راه خدا را به مردم برسان که همانا پیروی کردن از خدا و قران و خمینی است.
 
پدر و مادر، خواهر و برادرانم امکان دارد اتفاقی واقع شود که جنازه من به دست شما نرسد. بیاد شهدای کربلا بیفتید و ناراحتی به خود راه ندهید.

انتهای خبر/س

 
https://armanekerman.ir/vdccemqsi2bq1e8.ala2.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما