در وصیتنامه شهید طالبیزاده آمده: انسان در این دو راهی میماند که کدامین راه را در یاری دین خدا و یا راحتی دنیا انتخاب کند، من خدا را انتخاب کردم.
به گزارش گروه فرهنگی پایگاه خبری «راه آرمان»؛ شهید «محمدجواد طالبیزاده رفسنجانی» دوم اسفند ۱۳۳۶ در شهرستان رفسنجان زاده شد. وی تا پایان مقطع متوسطه درس خواند و دیپلم تجربی گرفت.
سال ۱۳۵۷ ازدواج کرد و صاحب چهار دختر شد معلم بود. بهعنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. سرانجام در چهارم خرداد ۱۳۶۷ در شلمچه به شهادت رسید.
پیکر وی در منطقه جا ماند و پساز تفحص سال ۱۳۷۴ در گلزار شهدای عباس آباد رفسنجان به خاک سپرده شد.
فرازهایی از وصیتنامه شهید «محمدجواد طالبیزاده» را میخوانیم:
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحیمْ
آن زمان که خدای متعال قسمت کرد تا زندگی روزانه را رها کرده و از خانه و شهرم بهقصد جبهه حرکت کنم، جلوی مرقد مطهر آقایم حسین(ع)، کربلا و پشت سر زن و فرزند و پدر و مادر و زندگی راحت هرگاه به جلو نگاه میکردم آقایم حسین (ع) را مشاهده میکردم که با ندای هل من ناصر ینصرنیش من ناقابل را برای یاری دین خدا میطلبید.
هرگاه به پشت سر نگاه میکردم محبت همسر فرزندان و پدر و مادر و زندگی راحت را میدیدم و انسان در این دو راهی میماند که کدامین راه را انتخاب کند راه اول یاری دین خدا و راه دوم راحتی دنیا که انسانهای رفاهطلب و دنیاپرست راه دوم را بر راه اول ترجیح میدهند.
اما مگر ما نمیگوییم که مسلمانیم مگر از خدا نمیخواستیم که ای کاش در کربلا بودیم و امام حسین(ع) را یاری میکردیم مگر ما از حسین(ع) و یارانش عزیزتریم. مگر زن و فرزند ما از فرزندان حسین(ع) بهترند.
نه به خدا قسم که جانم و همه وجودم فدای حسین باد که ای حسین جان کاش صدها جان داشتم و هر بار مرا قطعه قطعه میکردند ودوباره زنده میگردانیدند و باز مرا فدایت میکردند که راهت را دوست دارم و به این دوست داشتن افتخار میکنم که ناقابلم و ناچیز و کاش کلب درب خانهات بودم و چند میبینم که لیاقت ندارم که تو نفس مطمئنی و من زندانی نفس که تو مصداق این آیه هستی حسین جان: یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه فادخلی فی عبادی وادخلی جنتی.
سخنم با همسر بزرگوارم این است: از شما کمال تشکر را دارم زیرا با سختیها ساختید و با شاد بودنم شاد بودید و با غمگین بودنم غمگین. که امیدوارم خداوند به شما اجری عظیم عطا فرماید از شما میخواهم فرزندانم را طوری تربیت کنید که در آینده برای اسلام و مملکت اسلام مفید باشند و از همه بخواهید که به فرزندانم به چشم فرزند بیپدر نگاه نکنند که آنها خدا را دارند که هوالباقی.
به فرزندانم بگویید دندانهایشان را بهم بفشرند و کینه دشمنان اسلام را به دل گیرند که اگر پدرشان را شهید کردهاند برای هوای نفسش ویا دنیایش نبوده بلکه برای این بوده که خواسته است دینش را یاری کند که امیدوارم خداوند قبول فرماید.
سخنم با پدر و مادر بزرگوارم این است که شما را رنج زیاد دادهام. انشاءالله مرا ببخشید که نادان بودم و نااهل از شما طلب عفو دارم. پدرجان چند شب قبل خواب دیدم برادرم محسن را دیدم که با لباسی خاکآلود در بیمارستان به دیدنم آمده بود ولی میخندید و خوشحال بود انگار که همنشینی پیدا کرده و من او را به بغل گرفتم و بوسیدم.
پدرجان امکان دارد منافقان در گوشه و کنار زمزمه کنند که اگر فرزندتان به جبهه نمیرفت کشته نمیشد به آنها بگویید ای منافقان مگر نخواندهاید در قرآن کریم که خداوند میفرماید ای کسانی که ایمان آوردهاید شما مانند آنان که راه کفر و نفاق پیمودند نباشید که گفتند اگر برادران و خویشان ما به سفر نرفته و یا در جنگ حاضر نمیشدند به چنگ مرگ نمیافتادند این آرزوهای باطل را خدا حسرت دلهای آنان خواهد کرد و خدا است که حیات بخشد و بمیراند و به هرچه کنند آگاه است. سوره آلعمران.
سخنم با برادران و خواهرانم این است که نماز را به پای دارید و بهموقع بخوانید از انقلاب و امام و اسلام تا آخرین قطره خون دفاع کنید، باشد که خداوند به همه ما اجر دهد و بهجای حرف زدن عمل کنید به دستورات خداوند.
سخنم با امت بزرگوار و شهیدپرور این است که دست از امام عزیز برندارید مبادا مانند قوم بنیاسرائیل باشید که به حضرت موسی گفتند خودت با خدایت به جنگ دشمن برو و ما غذاهای گوناگون میخواهیم و یاد آورید آن زمان که فرعون زمان ما را در چه منجلابی فرو میبرد و ما بار هویت امام عزیز و یاری خداوند با دست خالی در مقابل فرعون ایستادیم و پیروز شدیم.
پس امام را یاری کنید و دست از طعنهزدنها بردارید و بر خدا توکل کنید که تنها یاور ما اوست.
منصور ایرانمنش عضو شورای شهر کرمان گفت: وضعیت خدماترسانی در تنها مرکز تعویض پلاک شهر کرمان توهین به مردم است، افرادی که به مرکز تعویض پلاک رجوع میکنند،...