متن وصیتنامه شهید حمیدرضا خیامی را در این مطلب بخوانید.
بسم الله الرحمن الرحیم
بنام آن یکتا معبود والامقام هستی بخش جهان که شریکی ندارد و بنام آن یگانه و بینیازی که همه به او نیازمندند. بنام او(خدا) که این بندهاش را به زیباترین وجه آفرید و تمام اعضاء و جوارحم را بدون نقصی عطاء کرد و در ملا... او غرق و در نعمتهای بیشمار و الطاف وافرش به اینجا رسیدم و بنام او که بر ما منّت گذاشت که ما را در چنین موقعیت از زمان قرار داد که بتوانیم در کشور اسلامی ایران و در تنها نقطهای که اسلام و ارزشهای واقعی اسلام هست، باشیم و سپاس آن خدایی که عنایت فرمود و مرا توفیق اسلام و پیروی از بنده و فرستادهاش یعنی خاتم الانبیاء حضرت محمد ابن عبدالله (ص) را داد و شکر خدایی را که لطف کرد و توفیق شیعه بودن و دوستداری جانشین پیامبرش حضرت علی ابن ابیطالب و یازده فرزند معصومش که یکی پس از دیگری جانشین برحق آن حضرت هستند را عطا کرد و بنام خداوند قهاری که بهشت و جهنم و قیامت را برای رسیدگی به اعمال بندگانش آفرید (و من نیز به اینها همه از جان و دل شهادت میدهم).
هر چه که از عمرمان میگذرد از این دنیای فانی دور و به آخرت و مرگ نزدیکتر میشویم مانند مسافتی که از مبداء به طرف مقصد که هر یک گام بر میداریم از مبداء دور و به مقصد نزدیکتر می شویم و روزی خواهد رسید که این گامها به پایان میرسد و انسان باید به آن دیار جاودان بشتابد حال که مرگ تمام انسانها را در کام خود میگیرد و روزی هم به سراغ ما میآید پس چرا ما نیائیم و به مرگ خود، هدف و ارزش ندهیم؟ و چرا خود به استقبال مرگ نرویم، مرگ در راه خدا که با ارزشترین مرگ (شهادت) است، مرگی که انبیاء و امامان و صالحان خواستار آن بودند، مرگی که معبود و معشوقِمان آن را دوست دارد و به کسانی که دوستشان دارد عطا میکند.
بار دیگر تاریخ تکرار شد و اسلام و دستورات آن زنده گشت، اسلامی که به جز اسم چیزی از آن باقی نمانده بود و میرفت که آن هم از یاد برود.
امّا امام آمد، آمد حیاتی تازه به اسلام بخشید و دستِ تجاوزگران و ابرقدرتهای کافر را از سرِ اسلام و مسلمین و مملکت ایران کوتاه کرد و هم اکنون پایگاه اسلام ایران است و از اینجاست که اسلامِ واقعی به تمام دنیا صادر میشود و این برای دشمنان اسلام خطر است و این دشمنانِ قسم خورده اسلام با تمامِ توان و نیروی خود دست به دست هم دادهاند تا این انقلابِ نوخواسته و این اسلامِ تازه جان گرفته را، نابود کنند و به همین علّت از راههای مختلف وارد شدند که یکی از آنها تحمیل این جنگ بر ما بود که بتوانند به هدف شوم خود برسند که اگر لطف خدا و رهنمودهای پیامبرگونه امام و خون شهیدان عزیز نبود آن زالو صفتان به خواسته خود میرسیدند و الان نیز اسلام و مسلمین و مستضعفین نیاز به جوانان و سلحشورانی دارد که از آن دفاع کنند و مردم مسلمان و مستضعف جهان چشم به دستانِ قدرتمند سلحشوران ما مسلمانها دوختهاند که به فریاد آنها برسیم و آنها را از ستم ابرقدرتها نجات دهیم (ان شاء الله). این حقیر بنا به وظیفهای که اسلام بر دوشم نهاده است و برای لبیک گفتن به ندای هل من ناصرِ حسین زمان خمینی بت شکن به سوی جبهههای حق علیه باطل شتافتم که انشاءالله بتوانم تا آنجا که در توان دارم در راهِ اسلام و مسلمین و رضایِ خدا کوشش کنم و این جان ناقابلم را در راهِ خدا پایِ درخت اسلام بریزم که اسلام از همان صدر با خون زنده مانده، خونهای امامان و رادمردانی چون حسین ابن علی(ع).
و امیّدوارم که این جانِ بیارزشم مورد قبول الهی قرار بگیرد و خداوند فیض شهادت در راهش را به رحمت واسعهاش نصیبم بگرداند (آمین)
البته این حقیر که به اعماام نگاه میکنم سعادت شهادت را در خود نمیبینم که هیچ، بلکه خود را مستوجبِ عذاب می بینم، عذابی که بر اثر گناهانی که در برابرِ معبودم کردهام.
ولی رحمت و کرم و فضل خداوند آنقدر زیاد و بی حساب هست که من گنهکار نیز به آن چشم طمع دوختهام.
خدایا میدانی خطاهایی که از من سرزده برای آن نبوده که تو کم اهمیّت در نظر من بودهای بلکه عّلت آن زیادی رحمت و ستّاریت تو بوده که مرا به بیباکی و زیاده روی در گناهان انداخت.
خدایا میدانی با همه این گناهان باز امیّدم به تو است. و به یگانگیات اقرار دارم.
پس خدایا تو را به عزیزترین کسات یعنی خاتم الانبیا محمّد(ص) و به فرق شکافته علی(ع) و به پهلوی شکسته زهرا(س) و به جگر پاره پاره امام حسن(ع) و به سر بریده امام حسین(ع) و دستهای قطع شده ابوالفضل و به بیمار کربلا زینالعابدین و به علی اکبر و فرق شکافته اش و به علی اصغر و حلقوم پاره پارهاش و به اسارت زینب و اهل بیت حسین(ع) و به دردها و مصائب زینب و نازداته سه ساله امام حسین(ع) قسمات میدهم که امید مرا از رحمتت قطع مفرما و با فضل و کرم بی پایانت از سر تقصیراتم در گذر که من بیش ازحد به فضل و بخششات نیازمندم و تو از شکنجه من بی نیازی.
معبودم میدانی که بدن ضعیف من تواناییِ عذاب و آتش جهنم را ندارد، پس بر ناتوانیام رحم کن.
در این جا از امّت مسلمان میخواهم که از امام پیروی کامل کنند، که پیروی از امام پیروی از اسلام است و برای طول عمر عزیزش دعا کنید.
از جوانان میخواهم که به سوی جهاد بیایند و از این سعادت بزرگ بی نصیب نمانند که فردا دیر است.
از پدر و مادر عزیزتر از جانم که به پای من زحمت بسیار کشیده اند سپاسگذارم و اگر نتوانسته ام زحمات شما را جبران کنم، امیّدوارم که خداوند به شما اجر و پاداشاش را بدهد(حلالم کنید).
پدر و مادر عزیزم ، میدانم که از رفتنم و نبودن من ناراحت نیستید، چون که به سعادت رسیدم و تنها آرزویِ هر پدر و مادری به سعادت رسیدن فرزندشان است.
و همچنین از برادران و خواهران و اقوام و تمام دوستان و همسایگان و کسانی که من را میشناختند و با من برخورد کردهاند میخواهم که مرا عفو کنند و از همه آنها حلالیت میطلبم. و در آخر شما را سفارش میکنم که همیشه رضایِ خداوند را جلب کنید، برایم از خدا طلب آمرزش و مغفرت کنید همه شما را به خداوند بزرگ میسپارم به امیّد پیروزی اسلام بر کفر جهانی.