تاریخ انتشار :سه شنبه ۹ خرداد ۱۴۰۲ ساعت ۰۸:۰۶
۰
plusresetminus
گفتگوی خواندنی با بانوی موفق تولید کننده غذای کودک در کرمان/۲

از خانه تا کارخانه؛ وقتی جوهره اراده و تلاش سرلوحه می‌شود

فاطمه سارونه بانوی کارآفرین کرمانی است که با تلاش‌های شبانه‌روزی خود در خانه‌اش توانست کارخانه محصولات ارگانیک مادر و کودک با نام حکیم بانو را ایجاد کند.
از خانه تا کارخانه؛ وقتی جوهره اراده و تلاش سرلوحه می‌شود
به گزارش سرویس اجتماعی پایگاه خبری راه آرمان، فاطمه سارونه بانوی جوان کرمانی است که غذای مادر و کودک با نام تجاری حکیم بانو عرضه می‌کند، او علی‌رغم مشکلاتی که بر سر راهش وجود داشته اما با هدف و اراده، موفقیت را معنا کرده است.
خبرنگار راه آرمان با این بانوی کارآفرین کرمانی با گفتگو پرداخته است.
در بخش اول این گفتگو فاطمه سارونه در رابطه با روزها و سال‌هایی سخن گفت که چگونه ایده این کسب و کار به ذهنش رسید و قدم‌های اول این راه را برداشته است.

در ادامه این گفتگو را می‌خوانیم:
_از احساستان در اولین سفارشی که گرفتید برایمان بگویید.
در ابتدا هزینه هر محصول سویق ۳۰ هزار تومان بود، شب قبل از آن‌که اولین سفارشم را بگیرم با مادر همسرم که معلم بودیم‌گفتگو می‌کردم، او تعریف می‌کرد که در مدرسه‌شان دانش‌آموزی هست که کفش ندارد به او گفتم اگر سفارشی بگیرم با هر مقدار محصولی که باشد هزینه آن را به این دانش‌آموز خواهم داد.
دقیق یادم است، اولین سفارش از «حکیم بانو»  خانمی بود به نام سپیده از مشهد که دو محصول درخواست داشت.
۶۰ هزار تومان پرداخت شد که همه آن را به مادر شوهرم دادم تا برای آن دانش‌آموزخرج کنند.
 
همسر فاطمه در این‌ میان گفت: همسرم نیمه‌های شب از خواب بیدار می‌شد و
جواب مشتری‌ها را می‌داد، ۵ صبح بود که مرا از خواب با فریادهای شادش بیدار کرد و می‌گفت «بالاخره مشتری‌ام سفارش داد».
 
-خانم سارونه از ادامه تلاش‌هایتان بگویید
اتاق خانه‌مان دیگر جوابگوی حجم سفارشات و کارها نبود، در نزدیکی‌مان خانه‌ای از پدرشوهرم وجود داشت که ۸۰ متر بود آن را کرایه کردیم و حدود یکسال‌ونیم در این مکان کار کردیم، حالا دیگر یک نیروی کار گرفته بودیم و تجهیزاتی چون آسیاب، خشک کن و دستگاه تفت خریده بودیم اما در این روزها نیز همچنان همسرم در کنار من نبود و در یکی از شهرهای کشور در حال گذران دوره سربازی‌اش بود.
 
برادرم و مادرم در این مسیر همراهان وفادار من بودند، مادرم امیرعباس را مراقبت می‌کردم و برادرم به من انگیزه می‌داد.
به هر حال بعد از گذشت یک سال و نیم در این خانه علاوه بر این‌که تجهیزات‌مان بیشتر شد، نیروی‌های کاری‌ نیز  دو نفر شده بودند و سفارشاتمان نیز بیشتر و بیشتر شد اما حالا دیگر این خانه نیز کوچک بود و جوابگوی فعالیت‌هایمان نبود.
من دست از کار نمی‌کشیدم، صبح ساعت ۸ فرزندم را به مادرم می‌دادم و شب به خانه برمی‌گشتم البته تازه مرحله دیگر کارم شروع می‌شد که از تولید محتوا گرفته تا پاسخگویی به مشتریان ساعت‌ها وقت مرا می‌گرفت.
 
به دنبال این بودم که سوله‌ای در نزدیکی خانه خودم و نیروهای کاری‌مان پیدا کنم که خوشبختانه در همان اطراف یک سوله ۳۰۰ متری کرایه کردیم.
در همان روزی که خواستیم به این سوله اسباب‌کشی کنیم آقای کاظمی برای دیدن آموزش کارشان به تهران رفتند باز هم تنها بودم اما دیگر برایم عادی شده
بود.
 
راستش اینجا دیگر کار برایم سخت‌تر بود، تمام هماهنگی‌های اسباب‌کشی، تماس با نصاب، کرایه ماشین، جابجایی وسایل و از طرفی نگرانی برای آماده‌سازی سفارش‌هایی که گرفتم، فشار کار را بر من صد چندان می‌کرد البته در این مسیر بارها به همسرم گفته بودم که دست تنها هستم.
 
راه اندازی کارگاه بسیار سخت بود و درست در همان روزها سفارشات چند برابر شده بود، سه کارگر گرفته بودم و خودم نیز کمک می‌کردم و بعد از رفتن نیروها می‌ماندم و تا ابتدای شب در کارگا کار می‌کردم، صبح‌ها نیز زودتر از همه کارگرها آن هم حوالی ساعت 6 صبح در کارگاه بودم.
 
این روزها و شب‌ها خستگی آنچنان بر من احاطه پیدا کرده بود که به همسرم گفتم، می‌خواهم اینکار را کنار بگذارم و این اولین باری بود که این حرف را می‌زدم.

-از سختی‌هایی که در این مسیر کشیدید بیشتر بگوئید.
راستش حجم بالای کار به همراه بیماری کرونا که بر من تسلط یافته بود کاملا توانم را گرفته بود. 
نمی‌دانستم کرونا دارم، یادم است که برای خرید وسایل اولیه به بازار رفته بودم حجم زیاد خرید و بیماری توانم را بریده بود یادم است خریدها ناخودآگاه از دستم می‌افتادند حتی از یک نفر خواستم که به کمکم بیاید اما دست رد به سینه‌ام و من با هر سختی که بود وسایل را داخل ماشین گذاشتم، وقتی به کارگاه رسیدم دیگر نایی نداشتم و از هوش رفتم.
 
در واقع نحوه سفارش‌گیری در فضای مجازی به گونه‌ای است که تعطیلی در آن نیست و ناچار به انجام کار هستیم و من در آن روزها ناچار بودم که سفارشات را آماده کنم، هم‌اکنون نیز تنها در روزهای تاسوعا و عاشورا تعطیل هستیم.
 
در هر صورت همسرم که تهران بود با اولین پرواز به کرمان آمد و وقتی شرایطم را دید، از برادرم که در
شرکتی دیگر کار می‌کرد درخواست کرد که به کمکم بیاید و در نتیجه اکنون برادرم شریک و کمک کارمان است.
 
با آمدن بردارم انگار آب خنکی خوردم و او به عنوان یک حامی کارهای سنگینی که در گذشته یک تنه به دوش می‌کشیدم را انجام داد.
در این سوله ۳۰۰ متری یکسال فعالیت کردیم، یادم است روزهای اول دستگاه‌ها و وسایل هر یک فاصله در جایی از این سوله قراردادیم و من پیش خودم خنده می‌کردم که چه سوله بزرگی اما با گذشت یک سال حجم سفارش و تنوع محصولات تولیدی‍‌‌مان آنچنان بالا رفته بود که به قول معروف جایی برای سوزن انداختن نبود حتی برای عبور دو نفر از کنار هم نیز جایی نبود.
 
-شما دارای مجوزهای بهداشتی نیز هستید؟

من می‌دانستم وقتی مجوز بگیرم محدودتر می‌شوم چرا که نظارت و کنترل بر کار وجود خواهد داشت اما اکنون هر هفته بدون هیچ آگاهی از قبل نظارت می‌شود و حتی سود کارهایم نیز پایین‌تر خواهد آمد اما با آگاهی از همه این‌ مسائل و تنها بخاطر اعتماد مشتریانم این کار را انجام دادم.


دو سال برای گرفتن مجوزهای بهداشتی درگیر بودم، در کرمان عموما سویق‌ها در عطاری و کیلویی به فروش می‌رود و این موضوع کاملا عادی و سنتی است از این رو وقتی برای دریافت سیب سلامت به سازمان غذا و دارو مراجعه کردم برایشان دادن مجوز به این محصول بی‌معنا بود و از طرفی محصولاتمان مربوط به کودک بود و جزو محصولات رده حساس و استراتژیک کشور بود به خاطر همین مجوز گرفتن در این رابطه بسیار مشکل و سخت است.
در نهایت یکی از مهم‌ترین دلائلی که اکنون در اینجا حضور داریم داشتن مجوز سیب سلامت از سازمان بهداشت غذا و دارو و CE اروپا است، شاید می‌توانستیم در همان سوله ۳۰۰ متری
با کرایه کردن یک خانه دیگر ادامه مسیرمان را بدهیم اما برای این‌که مجوزهای بهداشتی این محصول را دریافت کنیم به این جا نقل مکان دادیم. 
 تنها تهران، قم و مشهد مجوز این محصولات را داشتند از این رو دو سال برای دریافت این مجوز تلاش کردیم.
دقیقاً یادم است چند روز به همراه بردارم برای دریافت مجوز سیب سلامت به اداره بهداشت  غذا و دارو در کرمان مراجعه می‌کردیم، در ابتدا مسئول آن بخش چند روز تحقیق کرد که اصلا سویق چیست بعد از چند روز از من خواستند که به آنجا روم در نهایت به من گفت: اصلا پی‌گیر این موضوع نباش، مجوز سیب سلامت برای قوتو، کلمپه و هر چیز دیگری بخواهی می‌دهم اما این محصول نمی‌شود به طور کلی تنها دو برند هستند که سیب سلامت سویق دارند آن هم در مشهد و قم هستند.
همان لحظه به او گفتم من می‌خواهم سومی در کرمان باشد و بعد از آن شدت پی‌گیری‌هایم بیشتر شد.

یکی از مهم‌ترین دلائلی که اکنون در این‌جا حضور داریم داشتن مجوز سیب سلامت از سازمان بهداشت غذا و دارو و CE اروپا است، شاید می‌توانستیم در همان سوله ۳۰۰ متری با کرایه کردن یک خانه دیگر ادامه مسیرمان را بدهیم اما برای این‌که مجوزهای بهداشتی این محصول را دریافت کنیم به این جا نقل مکان دادیم. 
هم‌اکنون به صورت روزانه نمونه‌های محصولات تولیدی در آزمایشگاه در محل کارگاه برده می‌شود و مورد بررسی قرار می‌گیرند.
 
گرفتن مجوز سیب سلامت، کرایه این دوسوله در کنار هم، فیلترینگ اینستاگرام هر یک برای
خود مشکلات و داستان‌هایی دارد که شاید اگر هر فرد دیگری بود پا پس می‌کشید و ادامه نمی‌داد اما بخاطر اعتماد مشتریانم ادامه دادم.


اکنون دو سوله در کنار هم کرایه کرده‌ایم اما جالب است بدانید که صاحبان این سوله‌ها با هم مشکل داشتند از این رو این‌بار هم با مشکل روبرو شدیم و زمان زیادی طول کشید تا هر دوری این بزرگواران را قانع کردیم چرا که باید بین سوله اول و دوم یک مسیر ورودی خروجی ایجاد می‌کردیم.
 
-هم‌اکنون شما چه وظایفی را به عهده دارید؟
در گذشته کارهایم به دو بخش واقعیت و مجازی تقسیم شده است اما اکنون از راه دور کنترل می‌کنم و بیشترین فعالیتم در فضای مجازی است، اکنون کارهای فیزیکی انجام نمی‌دهم اما پی‌گیری در فضای مجازی بر عهده من است از جمله تولید محتوا، برقراری ارتباط با سه ادمینی که با مشتریان در ارتباط هستند.

-از آقای کاظمی پرسیدم در رابطه با همسرتان چند کلمه بگویید؟
ناامید نشدن و کوتاه نیامدن

-روزانه چه تعداد سفارش دارید؟
می‌توانم بگویم در ماهی نزدیک به چهارده هزار قوطی از محصولات به فروش می‌رود راستش قدرت فضای مجازی در این رابطه بالا است البته فیلترینگ اینستاگرام آسیب بسیار زیادی به فروش‌مان زد.
هم‌اکنون ۱۸۰ هزار فالوور در پیج حکیم بانو داریم.

-چه برنامه‌ای در رابطه با برند «حکیم بانو» در نظر دارید؟
شاید به برندهایی معروف جهانی نرسیم اما تصمیم داریم که یک محصول عالی در سطح کشور باشیم.

انتهای خبر/ پسند
https://armanekerman.ir/vdchvknzk23nx6d.tft2.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

آخرین عناوین