در وصیتنامه شهید «منصور پورنخعی» آمده: دشمنان قصد براندازی جمهوری اسلامی را دارند، از جانب شرق و غرب ید واحده علیه ما شدهاند.
به گزارش گروه فرهنگ و شهادت پایگاه خبری «راه آرمان»؛شهید «منصور پورنخعی» سیام دی ۱۳۴۲، در شهر گلباف از توابع شهرستان كرمان چشم به جهان گشود، وی تا پايان مقطع ابتدايی درس خواند. قاليباف بود، بهعنوان سرباز ارتش به جبهه راه يافت. بيستويكم مهر ۱۳۶۴، در پنجوين عراق بر اثر اصابت تركش به شهادت رسيد.
در ادامه وصیتنامه شهید «منصور پورنخعی» را مرور میکنیم:
به نام الله و با درود و سلام بر منجی عالم بشریت مهدی موعود(عج) و نایب برحقش امام خمینی و با درود و سلام بر تمامی رزمندگان اسلام و برادران جانباز جنگ تحمیلی، با سلام به حضور ملت عزیز و شهیدپرور ایران و گلباف و خانواده محترمم سخن خود را آغاز میکنم.
حالکه دشمنان اسلام قصد براندازی جمهوری اسلامی را دارند و حالکه از جانب شرق و غرب ید واحده علیه ما شدهاند چطور در خانه بنشینیم. چطور دست روی دست بگذاریم و این در حالی است که مسلمانان جهان فریاد ایهاالمسلمون آنها بلند و آیا خفت و خواری به آن اندازهای رسیده که اسرائیلیان از خدا بیخبر اینگونه مسلمانان فلسطین را قتلعام کنند و در هر حال طبق گفته خود قرآن که در بالا ذکر شده وارث اصلی زمین مستضعفین و مسلمانان صالح هستند.
شما ای امت اسلامی از این نارسائیها و گرانی نهراسید که این گرانی خود از الفبای هر انقلاب و جنگ است، باید استقامت کنید تا اسلامتان زنده بماند چون ما هر چه عزت داریم از اسلام داریم (نماز را بپا دارید و تا اندازهای اهمیت دهید که همانند آب در سنگ نفوذ میکند نماز در ژرفای وجودتان نفوذ کند و شما را در زمره عابدان خداوند قرار دهد).
مگر نه این اصل که ما مسلمانیم ولی افسوس که مساجد ما گرد و خاک میخورند و کمتر کسی اهمیت میدهد آیا پیامبران این طور میخواهند آیا امام زمان(عج) از شما راضی خواهد بود و آیا شما میخواهید از زمره یاران حضرت باشید که سخت در اشتباهید چون امامان ما منزل دومشان مسجد بوده و آیا کسانی که خود را شیعه علی(ع) مینامند آیا علی(ع) هم مثل شما دست روی هم میگذاشت؟ هرگز.
علی(ع) نیمی از عمرش را در جنگ گذراند اگر واقع شیعه علی(ع) هستید همت کنید و کار مشرکین را یکسره کنند چون که هر چه بیشتر بمانند بهتر تجهیز میشوند و در پایان از خانواده محترمم میخواهم که مرا ببخشند که نتوانستم حق فرزندی و برادری را ادا کنم چون که خیلی گرفتار بودم و این را خدا میداند و بس.
برایم گریه نکنید که دشمنان اسلام شاد نشوند، مادر گرچه دامادی من را ندیدی ولی امروز، عروس شهادت را در آغوش من مییابی که این از هر چیز برایم بهتر است ضمناً مرا با لباس نظامی هم بهخاک بسپارند چون که یک نظامی بودهام و دوست داشتم که نظامی هم بمیرم و بهتر است که همین طور در قبر باشم چونکه بهانه فرار از عذاب دردناک قبر داشته باشم و علیالظاهر به دنیا فهمانده شد که ما مرد جنگیم.